|
|||||
|
|||||
نقد خوبی بود، به همراه اشارات به جای شما به طولانی بودن بیجای زمان فیلم که بنده حس می کنم 40 دقیقه زمان فیلم از آنچه باید می بود اضافه تر بود و همچنین بازی ضعیف آقای مصفا و نقش اول فیلم در چند صحنه از فیلم که نتوانست انتظار بیننده را برآورده کند، تکلبف آقای فرهادی نیز مانند بقیه روشن است.
این دیگه چه حرفیه اصولا اخر یاداشت لقب فیلمسساز یه اوانس بزرگ برای فرهادی بود.گاهی فکر مبکنم که اگر هنوز 15 ساله بودم 100 فیلمنامه بکر برای اسکار و کن و امثالشان داشتم حیف که زمان زیادی از جو زدگی ام گذشته.
درخواست عاجزانه دارم که سوار بر ماشین زمان شوید بر ملت ایران منت گذاشته و 1 دونه از 100 تا فیلمنامه های بکرتون رو به عرصه ظهور برسانید ! کن و اسکار پیش کش ؛ حتی جایزه فجر هم پیش کش . حداقل جایزه ارزشی و مهمِ جشنواره فرهنگی هنری عمار یا اصلا این جشن صدا سیما رو هم ببرید ما به خدا راضی هستیم ...
پاسخ
انصافا این نقد بود؟
به نام خدا
خیر؛ "ضدیادداشت" بود.
گویا متوجه نیستید که این متن در بخش ضد یاد داشت قرار دارد نه در قسمت نقد .
نه نقد بود نه ضد یادداشت عقده نامه بود
من که منظور این ضد یادداشت رو نمیفمم.ولی حرف من اینه آقای فراستی نقدش بیشتر در مورد سیاست های جشنواره و آقای فرهادیه تا خود فیلم.ایشون این عجلشون برا ضربه زدن این فیلم رو من دوست ندارم.مطمئنم خود اقای فراستی هم حالا پشیمون شدن چون خیلی زود فراموش شد.مگه مسابقست که یک روز بعد از اکران فیلم فورا ایشون به قول شما ضد یادداشت رو نوشتن بنظر من یک لیوان آب خنک بشدت مورد نیاز آقای فراستی باشه
نظر من به نظر شما نزدیکتره من الان متوجه نمیشم . این نقد شما در ادامه نقد جدایی بود . واقعا نمیفهمم یعنی میشه همه ی ما و همه دنیا اشتباه کنند و فقط یک نفر در تمام دنیا درست بگه ؟ شما جدایی رو هم تقریبا به همین شدت نقد کردید درحالی که تقریبا همه جوایز دنیا غیر بفتا رو گرفت. یعنی همه بی سواد و احمق بودند ؟ یعنی هیچ کدام از برگمان و جان فورد خوششان نمی اومده ؟ یعنی تنها کسی که در تمام دنیا سینما را میشناسه شما هستید؟ یعنی همه ی جشنواره کن در حماقت بوده زمانی که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن رو بازیگر این فیلم میبره ؟
خیلی خنده داره ! واقعا که موجودات عجیبی دارن تو این مملکت رشد میکنن ! دوستان حالا فستیوال ها و جوایز رو قبول ندارن ! خیلی خنده داره ! واقعا که موجودات عجیبی دارن تو این مملکت رشد میکنن ! دوستان حالا فستیوال ها و جوایز رو قبول ندارن !
خوبی؟ خجالت هم خوب چیزیه !
آخه شما جرا تفاوت های بین ادما رو در نظر نمیگیرین!!!ماها و کسایی مثلا در فستیوالهای اون سر دنیا با هم تفاوت های ماهوی داریم.آقایون وقتی تعاریف ما از هنر از زمین تا آسمان با هم متفاوته جرا باید به دنبال هم مسلکی کامل با اونها باشیم !؟البته منظورم این نیست که هنر کاملا ذیل ایدوئولوژی تعریف میشه یا باید بشه. نه .ولی باید ناخالصیهای تقریبا زیاد بین ما و اونا رو از تفاوتها و بی انصافیها گرفته تا بی صداقتیها رو که انگار لازمه ی عصر جدیده،رو هم در نظر گرفت.
اصلن به تعدادِ همه ی فیلمای خوبِ دنیا جایزه وجود نداره. ولی این دلیل نمیشه که اونایی شون که جایزه بردن رو زیر سوال ببریم.
جناب یوسف اسکار!!!
جناب حبیب اسکار!!!
سلام با عرض سلام و خسته نباشی خدمت جناب آقای فراستی...
شما همواره منتقد مورد علاقه من بوده و هستید من نمیدونم جنابعالی در چه حد با منتقدان خارجی آشنایی دارید اما از نظر من شما هم رده منتقدان بزرگ صنعت الکترونیک, مانند تام چیک کبیر و سایتهای معتبری همچون Quarter to Three و GameShark و .... هستید خواهشا مسیر حرفه ای خویش را عوض نکرده و در مسیر فعلی حرکت نمایید... پ.ن: از پشت همین تریبون به آقای فرهادی و همکاران محترمشون سلام عرض میکنم خیلی وقته اطمینان دارم هر فیلمی که آقای فراستی خوشش نمیاد فیلم خوبیه و بالعکس
na azizam , intor nist , ma moteasefane javgirim , cinema faqat in nist , kasi k jayeze migireo 1000 nafar behesh migan bah baho chah chah hatman khub nist va kasaei k melat azashun khosheshun nemiad serfan bad nistan , man kari ba baqieye filma nadaram , in filme farhadi bad bud va be nazaram harfe masude ferasati doroste
پاسخ
به یک بار خوندنش میارزید, اما کمی مغرضانه و تند است, چرا که فقط از یک زاویه بررسی شده است!
پاسخ
پاسخ
من یه بابایی رو می شناسم به اسم تام چیک، نقدتون شباهت زیادی به کارهای اون بابا داره، فلذا کلا خسته نباشید :دی
پاسخ
عمو حالت خوبه ؟
پاسخ
الِکی میگه..
من خیلی خوشحالم که نظر شما راجع به فیلم گذشته اینه. این نشون میده که فیلم خوبیه و حتمن باید دیدش. نگران بودم نکنه بیاید و خدای نکرده از این فیلم تعریف کنید!
حالا برو فیلم را ببین. وقتی جونت بالا اومد، پول و وقتت هم هدر رفت متوجه می شی!
پاسخ
نقد خوب ولی چرا با غلط املایی ....
به نظر من فیلم سازی ایرانی وقتی با یه فرهنگ دیگه قاطی میشه تبدیل به یه موجود سردرگم میشه ، موجودی که نه میدونه نه می دونی می خواد چیکار کنه .... آقای فرهادی فیلم خوبی با جدایی ساخت ولی قرار نیست همیشه بسازه ... خودم به شخصه 4 بار تا الان جدایی رو دیدم ، ولی از لحظه ی اولی که در مورد این فیلم شنیدم یه حس بدی بهم دست داد ، فیلم سردرگم ... دوستان یکم بهتر نیست یک طرفه به قضیه نگاه نکنیم
پاسخ
به کتابه طنز با نام "بی عرضه گی و حسادت"بیشتر شبیه تا نقد.
پاسخ
...Poor Review
پاسخ
من تا حالا به یاد ندارم که آقای فراستی فیلمی رو دوست داشته باشن!!!
چرایادت نیست؟ایشان عاشق احراجیهای یک دو سه هستند.
پاسخ
واقعا براتون متلسف شدم با این نقد....
پاسخ
خصومت شخصی آقای فراستی در سطر سطر و واژه به واژه این به اصطلاح نقد سینمایی موج میزند و آنقدر نگارنده عصبانی این متن را نوشته که جتی اصول سینمایی و هنری این فیلم را مثل بی سوادی که هیچ از سینما نمیداند به زیر سوال برده شاید هم خواسته کم سوادی خود را به رخ خواننده بکشد انگار خودش هم می دانسته کسی او را جدی نمیگیرد ،
نقد پر از خشونت، عصبی، بی منطق، نامنسجم و پرخاشگرانه بود! منتقد عزیز چرا انقدر عصبانی هستی؟! چه شده حالا مگه؟!! متاسفانه حتی اسم "نقد" هم نمیشود روی این نوشته گذاشت.
بابا این "ضد نوشته"ست ؛ زبونمون مو در آورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1 آقای فراستی؛ من کاری به سابقه و یا تخصص شما (که با این ادبیاتی که دارید بعید می دانیم تخصصی داشته باشید) ندارم، فقط می خواهم بگویم مسعود ده نمکی بهترین کارگردان دنیاست. شما هم بهترین منتقد دنیا؛ دولت نهم و دهم معجزه ی هزاره ی سوم می باشند، انشالله هوگو چاوز نیز با امام زمان ظهور خواهد کرد. باشد که رستگار شوید
کاملاباهاتون موافقم خانم فلاح پور.عالی گفتین.
خانم فلاح پور عزیز ، رنگ رخسار نشان می دهد از سر درون.... البته منظورم چهره ایشون نیست بلکه نقابی است که به خاطر سیاست بر کردار خود زده اند. فکر می کنم دوران این نوع روایت کردن قصه که زمانی به خاطر تازه بودنش به شهرت فرهادی منجر شد تموم شده، مخاطب از قبل میدونه وقتی به دیدن فیلمی میره که اسم کارگردانش اصغر فرهادیه قراره با چه نوع داستانی مواجه بشه! تعلیق های تکراری و پنهون کردن بخشی از اطلاعات که قراره داستان رو جذاب کنن و دست آخر هم پایان مبهم برای افه ی روشنفکری. نمی خواستم این رو بگم اما نا خود آگاه یاد کتاب های مودب پور افتادم که داستان همشون یکیه فقط اسم شخصیت ها عوض میشه! امیدوارم فرهادی این سبک روایت رو رها کنه و خودش رو تو حوزه های جدید به چالش بکشه
پاسخ
اقای فراستی میشه بگید شما از چجور فیلمی خوشتون میاد؟شده تا حالا از فیلمی ایراد الکی نگیرید؟ا
مرگ من يه فيلم خودت بساز ببينيم چيکار ميکني؟ چرا اينقدر به فرهادي حسادت ميکني؟؟
اينجور فقط خودتو منفور ميکني بين مردم مگر امکان ندارد کسی از معشوقه اش باردار نباشد و مگر امکان ندارد کسی جدایی احساسی داشته باشد یا در یک لحظه خاص انتخاب یا مسیری اشتباه برود من میگویم میشود . انسان ها به تعداد تک تکشان عقیده و خصوصیات وجود دارد بلی میشود. واینکه چه میشود که فردی طلاق گرفته در منزل همسر سابقش غذا بخورد بلی این عمر در ایران شاید به ظاهر غیر طبیعی باشد (که بنده خود به چشم دیده ام) ولی در قاره ای توسعه یافته و خالی از تعصبات بلی امکان دارد آقای فراستی می شود.
پاسخ
من فيلم رو نديدم ولى با اين نقد تند وتيز براى ديدنش مشتاق شدم؛ يعنى واقعا تا اين فيلم داغونيه؟!
پاسخ
فرهادي خود را يك پست مدرن ميداند كه در اين تفكر هويت و شك موج ميزند.
پاسخ
اساسا ادبیاتی بسیار تند و وغیر اخلاقی در این نوشته به چشم می خورد واین باعث می شود نکات مثبت فراوان متن به چشم نیاید. ونوعی تسویه حساب تلقی شود
آقای فراستی شماهمشه میخواهیدبرضدجریان آب شناکنیدتادیده شوید اماگاهی اوقات بهتره که منصف باشیم متفاوت بودن به هرقیمیتی ؟به قیمیت بستن چشم روی واقعیت؟گاهی اوقات بهتره آدم بایسته وکلاهشو به احترام برداره
به نظر من بیشتر فیلمای ایرانی به مردم توهین می کنند و آقای فراستی تنها کسی که طرف مردمه ، کاش به اصطلاح هنرمندای ما یه خوردم زندگی می کردند به جای اینکه بشینن تو خونشون و تمرین فیلمنامه نویسی کنند و تازه جایزه ام بخوان و خودشون عامل بقا فرهنگ در جامعه بدونن ، مرسی آقای فراستی .................
در درجه اول که برای آقای مسعود فراستی ارزش بسیار زیادی قائلم...
دومین بحث من اینه که الان سیل زیادی از مخاطبان که اکثریت به صورت عام هستند و به عنوان اینکه فرهادی اسکار گرفته ایران هست فیلم را می بینند و شروع میکنند به بد وبیرا گفتن به جناب فراستی... در کل آقای فراستی بیش از اندازه گرفتار نظرات و عقاید نوشتاری کتاب ها شده است... مثل اینکه استاد سئوالی از تو بپرسد و تو عیناً نتوانی با کلمات کتاب جوابی برای گفتن داشته باشی ولی در کل جوابت صحیح باشد... به غیر از انکه شما در فیلم جامپ کاتی میبینی که نمیتوانی هضم کنی گفته می شود فیلم دچار سانسور هم شده است... با این عنوان شاید بشود گفت مخاطبی مثل آقای فراستی گذشته را درک نکند.. در مورد علی مصفا هم می توان گفت کسی که بعد از چهار سال ترک از جایی که به آن جا متعلق نداشت قرار بر این نیست که زبان فرانسه را همچون زبان مادری تلفظ نمائید. اما ماری که گرفتن نخل طلا برای او بی نظیر ترین گزینه بود... و اما چرا...!!!؟ همه دنیا برا این حرف باور عمیقی دارند که زن های فرانسه به هرزگی اعتیادی بیش از اندازه دارند این عمل در دنیا تک است و همه دنیا زنان فرانسه را به هرزگی میشناسند و تارریخچه فیلم فرانسه هم مصون از این کار نیست و به بیان های مختلف همه این کار عمل را می دانند... حالا من سئوالم از اقای فراستی اینه که با این فیلمی که من و شما بر روی پرده دیده ایم...چطور باید هرزگی این زن را میدیدیم...، با این وجود که همه جوانب برای این که این فیلم قرار بر این است که در ایران هم به اکران در بیاید... و بچه ایی که باید اخلاق و تربیتش ناشی از داشتن یک مادر افسرده دانست... و گیر و دار محیط جدیدش و بلوغ زود رس.. در آخر من هم خیلی از کاستی ها را قبول دارم همچو این که ما در کل فیلم یک لانگ شات میبینیم آن هم بفهمیم که در یک شهر اروپایی هستیم و ...
پاسخ
استاد فراستی!
من و دوستانم از دیدن این فیلم بسیار لذت بردیم. بسیار بیش از خواندن نقدها و ضد نقدهای شما یا دیدن آثار مشابه یا فاخرتر شما !!! گویند ادب از که آموختی؟ گفت از مسعود خان فراستی خود بزرگ بین!! عزت زیاد
پاسخ
یه سوال ازتون دارم آقای فراستی.شمامیتونین فیلم نقدکنین ولی به فیلمساز توهین نکنین.خودتون تو یه برنامه ای گفته بودین:من ازنقد به اثرمیرسم نه به شخص.خدایی الان بگین ابن یاداشتتون درمورد فیلم بود یا بیشتر شخص آقای فرهادی.با اون برداشت غیرمنطقیتون از جدایی انتظارنمیرفت در مورد فیلم بعدی فرهادی هم نظرمثبتی داشته باشین.آخه چه ربطی به جایزه هاش داره؟میخواین بگین فیلم بده،اصلاآشغاله بگین. ولی چراکنایه میزنین ؟چرامسخره میکنین؟
پاسخ
ﻣﻤﻨﻮﻥ.ﺑﻩ ﺍﻣﻴﺪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﻮﻫﻢ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ....ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻬﺎﺳﺖ!!!!!!
ادبیات نقد به مقالات برادر شریعتمداری شبیه است.
آقای فراستی می فرمایند تماشاگر چیزی نمی بیند جز یک و جز یک و جز یک و جز یک و... حالا این یکها رو خودتون بزارید روهم خودش کلی چیزه ضمنا من هنوز فیلمو ندیدم.
پاسخ
نظر من:مسعودفراستی نقاد بدی است و ناچیز...چندین نقد که همین امروز در سایتت خواندم مرا به این نتیجه رساند، عادت کردید خلاف جریان شنا کنید که دیده شوید. مثلا یه حبه قند فیلم بدی است که حتی از شعر سطحی!! سپهری لوس تر و بیمزه تر است ،یا همشهری کین فیلم بدی است، جدایی فیلم بدی است، فیلمهای کیارستمی بد است،و...
حالا دقت کنیم به فیلمهایی که شما آنها را خوب خواندید(اصلا راستش بیش از این حوصله پرداختن به عقاید و نقدهای پوچ شما نیست ،شما را به حال خود می گذارم،خدانگهدار) ماشاالله استاد/ بنویس/ قلمت مانا باد
فیلم دیدن رو از شما یاد گرفتیم و به خودمون می بالیم که منتقدی باسواد و با اعتماد به نفس مثل شما داریم به نام او
نقد خاصی بود. البته میدانم این سبک نقد کردن شماست. ولی آیا نمیشود روی مورد هایی که بحث میکنید بیشتر توضیح دهید. احساس میکنم تلگرافی حرف زده اید. تشکر بسیار خوب بود. خوشم میاید که آقای فراستی در نقدهای خود مرعوب جایزه های بین المللی نمی شوند.
فرهادی دغدغه ی مشخصی نداره به عنوان فیلمساز که بشه عقبشو گرفت و باش جلو رفت . یک سردر گمیه عجیبی تو همه ی آثارش تا به اینجا داره که با بیان غلطی از خاصیت هنر معترض و انتلکت بازی بهش نظم مجازی میده . . موافقم با حرفاتون . صد در صد . فرانسه بهترین جا واسه خود ارضاییه فیلمساززای این مدلیه که سودای جهانی شدن دارن
پاسخ
الان این نقد بود؟جالبه یکی داره این حرفا رو میزنه تا حالا یه اثر از خودش ندیدیم.آخه منتقدد چطور میتونه یه فیلمو با این طرز فکر نقد کنه؟اصن بیخیال نقد گذشته بشیم این چه طرز حرف زدن یه منتقده.(عد از دیدن فیلم بد و نوستالژیک وودی الن – نیمه شب در پاریس- به این باور رسیده که پاریس تداعی کننده گذشته است.).
نمیدونم چرا ولی دوست دارم حرفهای فراستی رو در مورد بزرگان بخونم یه جورایی حس میکنم لذت می برم حرص خوردنش رو میبینم، نظراش کاملا مثل شریعتمداریه
آقای فراستی هم مثل شریعتمداری فکر می کنند بیشتر از مزدم می فهمن ولی این رو تاریخ نشون داده که همیشه اکثریت مردم فهم بیشتری داشتی از چندتا عقده ای خود بزرک بین جالبی قضیه اینه خود فرانسویه به لهجه علی مصفا نقد نداشتن که فراستی داره البته احتمالا اونا نمیفهمن دیگه
فرانسه ام رفتی ؟ کسایی که میان اینجا یادداشت های چرت و پرت و پوسیده و خالی از تفکر درباره استاد فراستی میزارن بهتره مطالعه شونو بیشتر کنن تا درگیره یه سری توهمات نشن .
به نظر من یک نوع روشنفکری و یک نوع تفکری در فیلم های اصغر فرهادی است که لازم دارد همه فعل و قول خودش را تفسیر و تعبیر کند وگرنه کاملا مبهم می ماند. در واقع مفهوم سازی همراه یک سری دگمهای روشنفکری بر فیلمهایش حاکم است.
آقای فراستی اتفاقا امر بر شما مشتبه شده که استاندارد ترین و برترین منتقد جهانید. آقا نگاه خودتو درست کنین شما. چقدر تاریکه این نگاه شما آخه.
آفرین بر شما.. دقیقا همه ی انچه در مورد این فیلم مزخرف را بود را یک جا آوردید... دقیقا آقای فرهادی با این فیلم دغدغه نوستالژی جوایز جدایی را داره، نه هنر! حالا ایشون می خواد دوباره از این کشور به اون کشور، از این جزیره به اون جزیره ی دورافتاده بره تو فستیوال های هنری شرکت کنه جایزه بگیره بزاره تو ویترینش! ایشون را بزارید کنار یه کارگردان بزرگ مثل ترنس مالیک!!! از آقای مالیک عذر می خواهم بخاطر این مقایسه! من نمیدونم واقعا چرا این فیلم را در فرانسه میسازه، (حتی از یکی از پتانسیل های فرانسه برای کمک به فیلم کمک نمیگیره، در بعضی از جاهای فیلم حس میکردم این فیلم در ایران ساخته شده،) چرا دچار کلیشه شده و چرا اصلا این فیلم را میسازه؟! همونطور که اشاره کردید توهم جهانی شدن زده... کلا این فیلم حتی ارزش وقت گذاشتن برای حتی نقد و حرف زدن را هم نداره!
پاسخ
به نظر شخص مسعود فراستی، مسئله یعنی چه؟ اگر این فیلم بی هویت است در نتیجه جدایی نادر از سیمین نیز بی هویت و بی مسئله خواهد بود؟!! به نظر من هویت فیلم کاملا مشخص و واضح است اما اینکه خیلی بهتر می شد به این مسئله پرداخت و خیلی بهتر از اینها فیلم را ساخت و پرداخت کاملا موافقم....
اما نکته بسیار موثر این فیلم و همچنین فیلم جدایی نادر از سیمین، این است که اصغر فرهادی توانسته یک موضوع بسیار ساره و یک مسئله معمول و یک درگیری روزانه که انسانها در بستر زندگی با آنها دست و پنجه نرم می کنند را به خوبی به نمایش بگذارد و نشان دهد که در پایان فیلم و در ادامه تمامی مشکلات، زندگی همچنان ادامه دارد...
پاسخ
این اسمش نقده که انقد تند حرف زده؟...
پاسخ
به نظر بنده این نوشتار از خیلی روی انصاف و دغدغه سینما داشتن نوشته نشده.
یک منتقد هیچ وقت نباید لغات خوب، بد، زشت و قشنگ را در جایی به راحتی و بدون منطق استفاده کند.
پاسخ
نمی دانم خود آقای فراستی هستی یا نه که می خوانی. ولی در کل دمت گرم دادا. ما نسل جوان ها نباید تابو درست کنیم. اگر فیلمسازها و روشنفکر ها و سیاسیونمون خوب بودن الان وضعیتمون این نبود. از اینکه یکی به این مشنگها می توپد خوئشم می آید. به نظرذم گذشته چراغ راه آینده نیست. نقد گذشته چراغ راه آینده است. بازم مرام داش مسعود.فعلا بای دادا.
به نظرم گذشته نسبت به جدایی که یک پسرفت بود قدمی رو به جلو است ولی بدبختانه این قدم فیلمساز را از جایی که قبلا بود جلوتر نمی برد و حتی نمود بهتری برای آینده اش نصب نمی کند قدمی که با جدایی عقب رفته با گذشته رو به جلو بر میدارد فیلم ضعیف است مسخره و حتی احمقانه ضعیف به خاطر روند درام که طولانی است و در جاهایی به خاطر شخصیت ها گم می شود شخصیت هایی که نه گذشته دارند نه امیدی به آینده حال را هم آنقدر باور ندارند که ما را به سمت خودشان جلب کنند فیلم راحت می توانست چهل و پنج دقیقه کمتر باشد و این روند طولانی (که داستان دختر مهاجر در خشکشوئی راحت می توانست وجود نداشته باشد چون نه چیزی اضاه میکند و نه چیزی کم )باعث سست داستانی و اصل درام شده است مسخره گی فیلم به خاطر این مسئله بی دلیل جهانی شدن است باید یاد بگیریم اگر می خواهیم جهانی شویم در همین جا جهانی شویم با فیلم ساختن در فرانسه و مسئله یک خاواده از هم گسسته و نمادگرایی مثلا بحران هویت در جوامع پیشرفته نه نگاه جهانی شدن به وجود می آید نه روندی رو به جلو است چند سل پیش سه گانه ایناریتو که دراخر به بابل می رسید می خواست این توان را در سطح بالای خود نشان ده ولی حتی او هم در آنجا موفق نبود و در فیلم گذشته احمقانه است به دو دلیل مشخص یکی دیالوگ چند دقیقه ای شخصیت مصفاست با مرد رستوران دار که مثلا نماد حسرت همیشگی فیلمساز جلای وطن کرده است جایی که طرف می گوید :یا باید این طرف جوب باشی یا آنطرف جایی جوب گشاد می شود باز خورد این دیالوگ به شخصیت مصفاست و دلیل رفتنش که نمی دانیم چیست و نمی فهمیم که آری انگار خود فیلمساز است که انگار جایی دیگری به غیر از ایران نمی تواند زندگی کند و می خواهد برگردد و این دوباره بر می گردد به حرکت بی دلیل فرهادی در مراسم اختتامیه کن من به مقتضای سیستم و نگاه سیاسی و تفکر اپوزسیون کار ندارم این حرکت کمال بلاهت است و دلیل دوم تفکر مذهب است حتی در جامعه صد درصد آزاد فرانسه یک سری تفکرات مذهبی وجود دارد ولی نه برای احمد مذهب مهم است نه برای فیلمساز نه برای تماشاچی این برای بیتوجهی فرهادی به اسلام نمی گویم که این بی توجهی همان توهین است برای این می گویم که اگر مذهب وجود ندارد چرا ماری نیاز به طلاق دارد چه اینکه او اصلا نیاز به ازدواج ندارد می تواند خیلی راحت رابطه داشته باشد بچه دار شود و این کار نه برای جامعه مهم است نه برای محل کارش نه برای پسر عرب که اصلا هیچ نشانی از مذهب در او نمی بینیم به غیر از یکسری عصبی بازی ها که قرار به خاطر عرب بودن او باشد و به این طریق دیگر نیازی به آمدن احمد نیست و اگر مذهب وجود دارد چرا فیلمساز حتی با آوردن اسم شخصیت ها سعی کرده به آن توهین کند :احمد ،ماری (مریم ) و حتی فواد..
به شدت توصیه می شود که آقای فراستی این مقاله را بخوانند:
http://www.naghdefarsi.com/forum/23-نقد،-تØÙ„یل-Ùˆ-تبادل-نظر-درباره-Ùیلم-های-خارجی/92015-Ùˆ-Ú†Ù‡-Ø·ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ-است-گذشته----نگاهی-به-Ùیلم-گذشته.html#92015
پاسخ
به نام خدا
در ابتدا باید نکته ای را عرض کنم دوستان دقت کنند بنده به عنوان یک مخاطب وقتی در سینما می نشینم و فیلم می بینم در درجه ی اول با این فیلم سر و کار دارم نه کارگردانش نه فیلم های قبلی او!! و حالا در مورد فیلم متاسفانه بر عکس همه ی کارهای قبلی اقای فرهادی این فیلم اگر چه قصه ی تازهای روایت می کند ولی مثل کارهی قبلی او ان کشدار بودن و هیجان انگیز بودن را ندارد برعکس کارهای قبلی ایشان این فیلم نیست که مخاطب را می کشاند این مخاطب است که باید به دنبال فیلم برود تا حداقل پول ووقتش تلف نشود.فیلم بیشتر دیالوگ گویی است تا قصه پیش برود و کارگردان بتواند فیلم را به انتها برساند . در مورد بازیگران مصفی بازی معمولی نقشی ساده که متاسفانه شخصیت پردازی درستی ندارد و مخاطب باید با دقت به ریز دیا لوگ ها شخصیت او -تازه بخش کوچکی از شخصیت او را بشناسد- در مورد طاهر باز هم یک بازی معمولی مثل مصفی گاهی اوج و اکثرا فرود دارد قسمت پایانی فیلم را واقعا بد بازی می کند نه گریای نه حزنی در چهی او پیدا می شود نه چیزی فقط در واقع عطر جا به جا کرده و هیچ . می رسیم به خانم بژو در مقایسه با دیگر بازیگران بهترین بازیگر است سکانس های مختلف را خوب بازی نی کند از لحاظ بازی چهره فوق العاده است. ولی بازی ایشان هم ان در قوی و پر مایه نیست که بگوییم باید جایزه جشنوارهی کن را ببرد . بازی متوسط رو به بالا البته به عقیده ی بنده ایراد بازی این خانم به فیلمنامه بیشتر برمی گردد نه خود بازیگ. در پایلن بازی بچه ها به خصوص فواد بسیار عالی است ول دزر کل بازی فوق العاده ای مثل فیلم های غقبلی اقای فرهادی ندارد حال میرسیم به نظرات اقای فراستی. باید باصراحت بگویم نقد این فیلم توسط ایشان ودیدگاهشان کاملا درست است هر چند من به شخصه با نظرات ایشان در مورد فیلم های قبلی فرهادی به خصوص جدایی کاملا مخالفم ولی به انصاف باید گفت ند ایشان کاملا منصفانه در پست است.و نظر ایشان در مورد طولانی بودن فیلم درست است. بهنظر من اگر کسی بخواهد واقا خو این فیلم را نقدکند باید در میان جملاتش این موضوع برداشت شود که حداقل این فیلم از دیگر فیلمهای فرهادی بالا تر نیست و چیز جدیدی ندارد با تشکر
پاسخ
در بیشتر موارد درست بود ولی به نکات مٍثبت فیلم هم بپردازیم.فیلنامه فرهادی قوی بود ولی با ضعف در محتوا و شخصیت.تعلیق از نوع الفرد هیچکاک و حس شک.واقعا حس شک را انتقال داد .فیلم فرم خوبی داشت در بعضی جاها ضعف ولی با محتوایی ضعیف
با سلام
اگر شما غیر از این نقد می کردید جای تعجب داشت !!!! فیلم فوق العاده ای هست و ارزش دیدن 2 یا 3 بار را داراست. به نظرم اقای فرهادی رو دست فیلم قبلیه خودشون جدایی نادر از سیمین بلند شدند و همانا تنها کسی که این قدرت رو داشت خوده ایشون بودند. دغدغه های اصغر فرهادی مسایل اجتماعیست که در ظاهر ساده می ایند اما بسیار مهم هستند. مانند درباره ی الی که بیانگر این بوذ که یک پایان تلخ بهتر از یک تلخیه بی پایان است.این مسایل در خور فهم انسانهایی چون شما اقای فراستی نیست که همه ی ما نوع فیلم هایی که شما مدافع آن بودید و هستید رو می شناسیم !!!! دغدغه ی این فیلم هم گذشته بود و همان طور که ابتدای فیلم نشان می دهد که ماشین دنده عقب می اید و تصادف می کند می خواهد این را در ذهن مخاطب القا کند که در زندگی نباید به گذشته رفت یا دنده عقب گرفت ! منظور از این گذشته نوستالازی نیست جناب فراستی.باید گذشته ی بد را فراموش کرد و به ان دامن نزد زیرا این کار باعث ایجاد سود تفاهم و مشکلات بیشتری در اینده می شود امیدوارم شما کمی بیشتر تامل کنید و حسادت را وارد نظریات خودتون نکنید با احترام گذشته فیلم بد و ناچیزی است ولی نقد استاد بزرگوارم نه بد است و نه خوب بلکه متوسط است. از استاد نقد قوی تری را طالب هستم و به امید ان روز . با تشکر "شاگرد حقیر استاد"
پاسخ
دوستان روشنفکرواپوزیسیون که دایه ی آزادی بیان وآزاداندیشی دارند .درعمل بویی از آن نبردند.این نظر یه منتقد است همین.اینکه دوستان همش تو حاشیه حرف می زنند و از زمین وآسمون دلیل می آرند که فرهادی بهترین فیلمسازدنیاست وفراستی بهش حسودیش می شه کاملا نشان دهنده بی منطقی وعدم فهمشون از متن است .اگر از متن بدت اومده دلیلشو بنویس.اینکه نمی توانند از فیلم دفاع کنند حرص دوستان رو در آورده .دوستان اگه خیلی از فراستی ناراحتن برن آدرسشو گیر بیارند یه جندتا جاقو بهش بزنن راحت شن یا درگوشاشونو بگیرن که دیگه نظرات مخالفشون نشنوند.
دوست عزیز، داعیه درسته، نه دایه!!!!! اگر کسی معنی «ضدیادداشت» رو میدونه لطفا بنده رو روشن کنه تا مطمئن شم این متن معنای کنایی نداره، بعد به سادگی میشه این نوشته رو به چالش کشید و حتما خیلی زود به این عقده گشایی بی پایه و اساس و این سوالات مبتدیانه ای که ایشون مطرح کردند جواب میدم و لینکش رو تقدیم میکنم
پاسخ
به قول رییس جمهور منتخبتون آب رو بریز اونجا که میسوزه !
پاسخ
به نظرم نقد آقای فراستی تقریبا صحیح بود. به نظرم توهم جهانی شدن کاملا از سوی آقای فرهادی مشهود است. بید برای این مساله فکری کرد
بابا این فراستی یه چیزیه در حد شریعتمداری و پورپیرار، زیاد جدیش نگیرید.
آفرین به نقد مسعود فراستی کاملا دقیق فیلم کاملا وراج و کلافه کننده هست وبازی ها خصوصا بازی مارین کاملا تصنعی(موقعی که جیغ و داد میزنه و دعوا میکنه) احمد تو فیلم هیچ نقش پر دغدغه ای نداره یعنی بود ونبودس به فیلم کمک نمیکنه فیلم نه بحران دارد نه شخصیت کجای فیلم مثل جدایی بحران میسازه که منو مجذوب خودش کنه هیچ جا فیلم فاقد موقعیت های دراماتیک هست که واقعا بیشتر به طراحی جدول کلمات متقاطع شبیه است تا فیلمسازی و فیلم ساز انگار داره مارو مسخره میکنه یک داستان بدون هیچ جذابیتی در حال رخ دادن هست فیلم ساز دقیقا داعیه جهانی شدن داره اینایی که دارن نقد مسعود فراستی رو اینطور چوب میزنن از سطح مخاطب عام بالا تر نیومدن ومخاطب خاص نشدن و آقای فراستی برای اونا نقد رو ننوشته برای مخاطبین خاص نقد نوشته
1. من باور نمی کنم که کسی معتقد باشه بازی ها تصنعی بوده، اتفاقا بازی ها مصداق بارز "بازی گرفتن کارگردان" هست
پاسخ
نقدتان مثل هميشه خودتان و طرفدارانتان را قانع مى كند و بس. حرف حق و بى بغض هم اگر بزنيد، كه كمتر مى زنيد، آنقدر لحتان برآشفته و توهين آميز است كه پذيرفتنش سخت است. امر بيش از هر فيلمساز اسكار گرفته و نگرفته اى بر شما مشتبه شده كه هر فيلمى را با دو سه كلام قضاوت مى كنيد و پيش مى رويد. ايده هايتان بماند براى خودتان، ما عوام و چيزنفهم ها را هم از شر نقدها و ضد فلان هايتان مصون بداريد.
پاسخ
فيلم نكته مثبت نداشت كلا؟!؟
پاسخ
نقدهای فراستی قابل استفاده و مفید به حال کسانی است که گوش های خورد را نگرفته اند.
نظراتی که پایین این مطلب دیدم بیانگر بخشی از فرهنگ معاصر ما هست که امیدوارم در این سایت ثبت بماند تا دهه های آینده که بعد از رشد فرهنگی باز مرور شود و جایگاه خودمون را بهتر ببینیم. شاید الآن قضاوت با احساسات این نسل جامعه و مخاطبان جوان سخت باشه. امیدوارم فراستی همچنان با نگاه عقلانی دیدگاه خودش را بدون ترس و محافظه کاری و عافیت طلبی بگوید. بهتره تحمل را برای تک صداهای مخالفمان بالا ببریم
پاسخ
چه اصراری داری فراستی بگی فرهادی فیلمساز نیست . تو دو تا نقد بنویس تو کایه دو سینما و امثالهم چاپ بشه ببینیم اون وقت هم تمام مصادیق و مفاهیم هنر و تمدن غرب رو به چالش می کشی؟ آدمی که برای ده نمکی و اخراجی هاش جلسه پرسش و پاسخ میذاره تکلیفش با سینما معلومه ! به هرحال بدترین فیلم فرهادی از بهترین نقدهای تو کیلومترها جلوتره. تو اصلا منتقد نیستی در مقابل امثال ایرج کریمی خسرو دهقان گلمکانی و... جالبه هم نسلی باهاشون . اما یک دهم اونا حالیت نیست. دن کیشوت سینما ، به جنگ اسیابای بادی رفتی . چه عبث راهی برای معروف موندن .البته اینم بگم کایه دوسینما و امثالهم هیچ وقت نقد ادمایی مثل تو رو چاپ نمیکنن.
با حال ترین مسئله اینه که کسایی که از مسعود متنفرن کلی راه میان اینجا ... تا سایت شخصی مسعود فراستی ... فقط برای اینکه بگن ما از تو خوشمون نمیاد!!
دوستان مخالف! اگر از جادوی کلمات مسعود خان لذت نمی برید، کسی شما رو مجبور نکرده اونها رو بخونید!! اما خودمونیم ... اعتراف کنید که همیشه مسحور وزن یادداشت ها، حرف ها و نقدهای مسعود خان هستید!
پاسخ
میشد از یک قسمت فیلم حداقل تعریف مد کردید
اقا جان شما کسانی که از مسعود قراستی انتقاد دارید و نه فرهادی در مقایسه با فراستی تا کلاس پنحم بیشتر سواد ندارید تو این سایت نقد فیلم برگمان هم هست برید یه بار این فیلم رو ببینید و نقدش رو بخونید و بخاطر وجود نعمتی به اسم مسعود فراستی خدا رو شکر کنید.یه عمره فراستی داره میگه فیلم بسازین نه شبه فیلم روشنفکری اشغال ولی جهارتا بچه تند رو بی سواد نمیفهمنن و میگن فراستی عقده ایه.
یه کم تو حرف زدن تامل کنید گنده تر از شما ها مقابل فراستی حرفی برای گفتن ندارن. من نقد را خوندم با بعضی جاهاش موافق بودم اما در کل خودم گذشته را خیلی دوست داشتم به نظر من فیلم خوبی بود
من شخصا آدم باسوادی تو زمینه فیلم و نقد نیستم ، نقد های آقای فراستی رو می خونم و شخصیتش رو دوست دارم چون بی مهابا حرفشون رو می زنن و علم و دانش نقدشون رو تحسین می کنم . اما در مورد فیلم آقای فرهادی احساس خوبی دارم ضمن اینکه این فیلم داستان خطی و کسل کننده ای نداشت . از نظر ساخت ، فیلم برداری ، حس نوستالژی ، دکوپاژ و ... متعلق به روایتش بود و هویت فیلمنامه رو حفظ کرد . بازی بازیگرانش هم مناسب موقعیت و دوره ی زمانی ای که شخصیت ها در اون قرار داشتند بود . البته بازی خانم فرانسوی کمی اغراق آمیز به نظرم رسید . شخصیت ها مستآصل بودند و البته آقای مصفا نقش نخی که آرامش دهنده ی تنش ها در فضای پر از سؤال رو داشتند و سردرگمی رو کاهش می داد . تأثیر مسائل و مشکلات خانواده ای که فی الواقع تنها پیوند عاطفی بینشون بود نه به عنوان یک خانواده ی واقعی ومنسجم بر کودکان مخصوصا دختر نوجوان و پسربچه به نظرم واقع بینانه بود . در کل فیلم رو دوست داشتم . آقای فراستی کلا هر فیلمی که رگه هایی از زندگی سنتی ایرانی توش نباشه یا کمرنگ باشه رو خیلی تند نقد می کنند برا همین به نظر می رسه از قبل قضاوتشون رو کردند . این نقد به نظرم تحت تأثیر عقیده ی شخصیشون هست نه یک نقد علمی برا همین گذاشتن تو بخش ضدیادداشت ها .
پاسخ
واقعا شما مشکل داری...حتما در اسرع وقت به یک دکتر مجرب مراجعه کن.
نظر آقای فراستی درباره ی گذشته برعکس جدایی درست است.البته آقای فراستی کار خاصی نکرده.مثل همیشه با غرض در مورد فرهادی و فیلمهایش بد گفته و چون فیلم فرهادی این دفعه بد در اومده، نظر آقای فراستی درست از آب دراومده.اگر فیلم شاهکار هم بود، نظر فراستی تغییر نمی کرد...
اگر فراستی با غرض نقد نکند و با غرض نظر ندهد منتقد بسیار خوبی ست...اما اگر...
پاسخ
یه جایی خوندم
اگر همه هنر فرهادی در روایت دقیق یک داستان پیچیده بود اینجا همه چیز جای خودش را به پیچیدهسازی یک داستان داده است و چه قدر تفاوت است از روایت یک داستان پیچیده تا پیچیده کردن یک داستان ساده و طبیعتا چه قدر میزان درگیری آدمهای روبروی یک داستان پیچیده با یک روایت پیچیدهسازی شده متفاوت است.
پاسخ
وقتی میگی فیلم وودی آلن بد بود، دیگه انتظاری نمیره که از فلیم گذشته خوشت بیاد. با اخراجیها و اطیابی خوش باش! :)))
کلی شاد شدم.. :))) خدایا این لطیفه رو از ما نگیر با سلام
دوستان چند اشتباه فاحش را در کامنتهایشان مرتکب شده اند: 1_بحث نقد ،تحلیل، و روایت یک فیلم را به بستری سیاسی کشانده اند! از دولت نهم و دهم! و متولیان فرهنگی اش تا...انتخابات یازدهم!! که اصولا ربطی به مقوله ی سینما و طرح ضد یا د داشت فراستی ندارد!(این دوستان نقد فراستی بر قلاده های طلا - پایان نامه و ...سایر سفارشی سازی ها را اصولا نخوانده اند و سینه چاکان بی چون و چرای یک نام!! اند نام اصغر فرهادی!) 2_یکبار فیلم را ببینید ..چند بار ببینید...و سپس به ضد یادداشت فراستی بدون هیچ سبقه ی ذهنی از شخصیت فراستی مراجعه کنید! و سپس قضاوت کنید آنهم در مورد نوشته ی فراستی نه شخص و شخصیت او 3_فراستی دنبال سینماست...سینما بعنوان برترین هنر تصویری او با سینما کار دارد و سینما را بلد است و می داند در ذات سینما او بدنبال حرف زدن با تصویر است ...بیان فکر سینماگر با تصویر با حرکت نه با شعار و تقلب از وی دست این و آن...این قصه آیا دغدغه ی فرهادیست؟ دغدغه اش بوده؟ اگر هم بوده تا چه حد توانسته بزبان سینما این دغدغه را بیان کند وقتی فراستی می گوید "بی ساختار" نه منظور دولت دهم است و نه دولت یازدهم و نه آدمها و قصه های خارج از فیلم فراستی سینما را بلد است. توصیه می کنم باز هم حتا چندین و چند بار فیلم را ببینید بعضی از دوستان ادای کارگردان پایان نامه و برنامه ی هفت را در آورده اند انگار برنامه 7 که بعد از فراستی در گیر من بمیرم تو بمیرم های پاچه خواری شده که نه منتقد موافشان منتقد است و نه مخالفشان که سر آخر با هم رو بوسی کرده و بله شما هم درست گفتید!! گویان خوش و خرم از هم جدا می شوند تا چندی قبل مجری محبوب برنامه را بدلیل همان سیاسی کاریهای رایج عوض می کرد امشب در چرخشی 180 درجه به گذشته 20- 19 و نهایتا نمره 18 می داد..عین کارگردان پایان نامه که پس از انتخابات سریعا منتقد سیاست های سینمایی دولتی شد که معلوم نیست طبق کدام مجوز در طول آن دولت ایشان مجوز ساخت سه فیلم بلند سینمایی گرفت!!؟؟ فراستی، عین و اصل سینماست نه با دولت دهم کار دارد و نه با مابعد و ما قبلش سینما را روایت می کند و سینمایی حرف می زند این نقد نه بدبینانه است و نه جهت دار سینماست یعنی آن مقوله ای که من و تو "نمی شناسیم".... خیلی مسخرست هرکی فیلم حماسی ، ارمان گرا یا شعاری نسازه به نظر فراستی فیلم ساز نیست ...
باو شما نسل اوینی هستن که تاریخ مصرفتون تموم شده ... فراستی عزیز انقدر کلاسیک خوندی تفصیر کردی که یه کار جدید می بینی نمی تونی حزمش بکنی همین من همیشه عاشق نقد های شما بودم و هستم استاد فراستی عزیز ! و خواهم ماند ! نقد های صریح و تند شما در مورد جدایی نادر از سیمین ! جرم و ... رو هم به شدت قبول داشتم ! اما انصافا در این متن شما گذشته رو نقد نکردید ! شما خود آقای فرهادی رو نقد کردید ! ای کاش به زیبایی بیان و بدیع و سادگی گذشته هم نگاهی می انداختیت ;)
با سلام....خیلی رادیکالی بررسی شده،مخاطب خیلی خاص سینما نیستم اما فیلمای بسیار زیادی دیدم،توی سینمای بحران زده فعلی ما باید قدر این فیلمارو دونست،به جرئت می تونم بگم خودم وتمامی دوستام این فیلمو2،3بار دیدیم و لذت هم بردیم...حقیقتش متنتون تمام ایده ها و نظرات شخصی بیننده هایی مثل من که نه به صورت حرفه ای اهل سینما هستیمو زیر سوال میبره و گمون می کنم کار درستی نیست اینجور نقد نوشتن..ممنون
واقعا دستتون درد نکنه استاد.
عالی بود مثل فیلم جدایی اینبارهم با قلم شیواتون مانع از عوام فریبی یه جوجه کارگردان تازه به دوران رسیده ای شدید که تمام دنیای بازیگری و کارگردانی رو در گرفتن جایزه اسکار میدونه.البته ای کاش واقعا فیلم جدایی لیاقت اسکار رو داشت یا اسکار واقعا جشنواره هنری بود.اما همه میدونن که هم فیلم جدایی و هم فیلم گذشته ادامه سیر اشتباهات و پوچی گرای های آقای به ظاهر کارگردانه و هم اینکه اسکار بیشتر به یک محفل سیاسی شبیه تا فستیوال هنری. بازم ممنون استاد عالی بود عالی
پاسخ
اسم این چرندیات رو میذارید نقد؟
پاسخ
ببخشید پاراگراف یکی مونده به آخر رو ، من متوجه نمیشم یا واقعا از لحاظ نگارشی نادرست است؟ جمله نا تموم نمونده؟
اولین دیداری که با شما داشتم تو دانشگاه هنر اصفهان بود. آقای فراستی نقد شما نشانگر فهم شماست . شخص شما بلعکس حرفاتون کاملا درگیر گذشتس ...شما یک روح بیمار دارید شما خودتون اذعان داشتید که هیچکس اندازه شما نمیفهمه.آقای فراستی لطف کن این دون مایگان دنیا رها کن بذار تو آتش جهلشون بسوزن... شما کپی اربابانتی که میگی هیشکی هیچی نمیفهمه جز من ...شما که همه سینمای دنیارو متهم میکنی به دولتی بودن خودت مستقیما جیره خور دولتی.هیچ فرقی نمیکرد اگه به جای فرهادی شخصیت آرمانی شما رفیقه گرمابه و گلستانتون آوینی الان همچین رویکردی داشت شما شخصیت دگمی دارید وحتی قدرت پنهان کردنشم ندارید ذهن شما کاملا بستس هیچ حقی برای غیر از فکر خودتون قائل نیستید افکار شما کاملا نزدیک به کمونیستای استالینیه ... شما تیغی هستی تو گلوی سینما و جامعه اون که نه میشه فرو بردش نه میشه در آوردش ... شما بهترین منتقد مکتب اخراجی ها و قلاده های طلا و امثالهم هستید شما در یک کلام به مانند اربابانتون نون دگماتیستی تندروی و مردم فریبیتون رو میخورید.
پاسخ
آقای فراستی واقعا نقدهاتون نه فقط برای فیلم بلکه به نوعی روی ما تاثیر می ذاره و باعث میشه چه طور درست نگاه کنیم به پدیده های اطرافمون .... واقعا نقد ها بدون غرض و عالیه که به دل آدم میشینه ...
اگه یه روز فیلمی بسازم و شما نقدش کنید قطعا همه صحبت هاتون و قبول دارم چون ایمان دارم سپاس از شما برای این ضد یادداشت.
لطفا برای سریال های ایرانی و خارجی نیز وقت بزارید... فيلم رو نديدم
معنى ضديادداشت رو هم نمى دونم صراحت و "بى رحمى" شما رو دوست دارم اما لحن تند شما رو دوست ندارم اينكه مواقعى به جاى فيلم راجع به فيلمساز و سوادش و .... صحبت مى كنيد رو دوست ندارم و البته اينكه خودتان تحمل شنيدن انتقاد به شكل گستاخانه را داريد، ديده ام و كمى آرامم مى كند در كل مى شه بى رحمانه و مودبانه سخن گفت(نقد يا ضديادداشت يا هرچيز) و طبيعتا موثرتر خواهد بود مهم نيست كه منتقدان (يا نقادان) مشهور دنيا چطور مى نويسند مهم اينه كه كدوم منتقدين مى تونن روى فيلمسازها اثر بيشترى بذارن كاش گوش كنين اقاى فراستى
پاسخ
متشکرم خیلی خوب بود - گفتید فیلم عقب مانده است خوب گذشته باید عقب مانده باشد!!!
یادداشتی بر یک «ضدیادداشت»: آنچه آقای فراستی در «گذشته» ندید
به قلم: مجتبی عمران صمیمانه از مریدان و هواخواهان آقای مسعود فراستی درخواست دارم در قرائت این متن شکیبا باشند، زیرا اگر بتوان در فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، تعریفی برای اصطلاح «ضدیادداشت» متصور شد، آنچه آقای فراستی، در ضدیادداشتی تحت عنوان «جدول کلمات متقاطع» در مورد فیلم «گذشته» در یکی از شمارههای (نقل قولی است از سایت ایشان) اعتماد در تیرماه 92 منتشر کردهاند، اگر معنایی کنایی نداشته باشد، میتواند به راحتی جایزهی زرشک طلایی در زمینهی نگارش بیپایه و اساسترین یادداشت بر یک فیلم را از آن خود کند و در این راه نمیتوان رقیب درخوری برای آن در نظر گرفت. گویی در جریان نگارش آن مطلب، نگارندهی محترم به هر دلیلی، خود را ملزم به وارونهبینی میدانست؛ شاید هم ایراد از فیلمساز است که در ساخت فیلم خود سلیقهی ناشناخته و تعریفناپذیر ایشان را در نظر نگرفته و فیلم دیگری به جز «گذشته» را در عوض «گذشته»ی فعلی جلوی دوربین نبرده است. یادداشت حاضر پاسخی به آن نوشتهی آقای فراستی نیست، چرا که نقد بیپایه، ضدنقدی بیپایه طلب میکند و شرکت در اینگونه بگومگوهای مرتبط با هر موضوعی به جز هنر، مستلزم مهارتی است که از دایرهی تواناییهای نگارنده خارج است. این نوشته را صرفا دعوتنامهای به بازبینی «گذشته» با نگاه به «جدول کلمات متقاطع» آقای فراستی تلقی کنید. به بیان دیگر، آنچه در این سطور میخوانید، بررسی نتیجهی اصلاح ایراداتی است که آن منتقد عالیقدر به آخرین فیلم آقای فرهادی وارد دانستهاند. در این راه از سخیفنوشتههایی همچون «توهم جهانی شدن» و امثالهم که در آن متن، از سوی این ناقد پرطرفدار به کارگردان فیلم مورد بحث نسبت داده شده است، چشمپوشی کرده و بر حسب عادتی که اتفاقا باید از اساتیدی هم سطح ایشان بیاموزیم، مگر در مواقعی که اقتضای موضوع باشد، در سایر اوقات مطالعه را صرفا به خود اثر محدود میکنیم، نه محیط پیرامون آن و نه خصوصیات خالق آن! نیمه شب در پاریس؟! آنچه وودی الن در «نیمهشب در پاریس» به اقتضای پیرنگ و تم داستانش به گونهای شیفتهوار از پاریس، معماریاش، خیابانهایش و کافههایش به تصویر در آورده بود چه دخلی به «گذشته» دارد، دوست من؟ آن داستانی است جدا و این ماجرایی است متفاوت! هر چند قضاوت در مورد خوبی یا بدی نوستالژی و خوب یا بد بودن «نیمهشب در پاریس» از این بحث خارج است، و صرفا به افزایش میزان اختلاف سلیقهها خواهد انجامید، اما ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که در آنجا دغدغه ایجاد نوستالژی است، پس المانهای نوستالژیکی که به زعم شما، بدون آنها پاریس شهری بیهویت است، از ضروریات چنان فیلمی است. حال اگر منتقدی در فیلمی دیگر که در همان شهر ولی با دغدغههایی متفاوت شکل میگیرد، دلتنگ معماری و بومشناسی پاریس میشود، گناه فیلمساز چیست؟ نماهای اغلب بازی که در فیلم وودی الن دیده میشود به اقتضای آن فیلم بوده است؛ همانطور که نماهای اغلب بسته و از پشتسر یا در نهایت سهچهارم فیلم فرهادی اقتضای این فیلم بوده است. به عنوان نمونه میتوان به نماهای متعددی که در آنها، فرهادی بیننده را بر روی صندلی عقب خودروی مارین نشانده و نشانههایی برای واکاوی نوع روابط شخصیتهای فیلم در اختیار وی قرار میدهد، اشاره کرد. اگر این نماها به هر نحو دیگری به جز وضع فعلی به تصویر در میآمد، و اگر المان دیگری به جز رفتار و گفتار کاراکترها در آن جای میگرفت، موجب بر هم خوردن سیر این واکاوی میشد. یعنی پرداختن به نماهایی کلیشهای و بیربط از معماری پاریس میتوانست خدشهای جبرانناپذیر به این فیلم وارد کند. برای لحظهای در نظر بیاورید در صحنهای که در آن مارین دست سمیر را در هنگام رانندگی میگیرد، در حالیکه در همان اثتا شواهد بسیاری دال بر تحلیل رفتن رابطهی نه چندان مستحکم آنان در اختیار مخاطب و نیز در اختیار خود کاراکترها داده شده است، دیدن نماهایی از ایفل و شانزلیزه میتوانست تا چه حد بیربط و مخرب باشد. شانزلیزه، به واسطهی آنچه با نامش و با فیزیکش به ذهن متبادر میسازد، میتوانست به این صحنه بار سانتیمالی اضافه کند که در تضاد آشکار با صحنهی موصوف قرار گرفته و مخاطب را به بیراهه میکشاند. لهجهی غیرفرانسوی و ریش؟! حتی اگر لهجهای که علی مصفا به احمد بخشیده است، تعمدی نبوده باشد و او تمام سعی خود را در اصلاح لهجهاش کرده باشد و حتی اگر به جای مصفا، ژان رنو، الن دلون و ژرار دوپاردیه هم قرار میگرفتند، نمیتوان فرانسوی صحبت کردن کاراکتر احمد را بدون لهجهی شرقی تصور کرد؛ او زمانی برای مدتی مهاجری بوده است در دنیایی پستمدرن که در دوران پستکلونیال قرار داشته و تقریبا همه جا پر از مهاجر و پر از لهجههای تلفیقی است؛ اتفاقا احمد تاب مهاجر بودن را نداشته و به گفتهی شهریار، دوست ایرانیاش در فرنگ، از اول هم پرندهی پریدن در آسمان غربت نبوده است. او به وطن بازگشته و حالا بعد از چهار سال وارد پاریس شده است. پس نمیتوان او را آنقدر علاقهمند به یادگیری زبان دوم دانست که بتواند با لهجهای مورد پسند منتقد عزیزمان صحبت کند و تشخیص دلیل این موضوع آنقدرها هم به مهارتهای مرتبط با زبانشناسی و آموزش زبان دوم نیاز ندارد. گریم احمد با توجه به خصوصیات رفتاری و شخصیتی او امر چندان دور از ذهنی به نظر نمیرسد. به اعتراف خودش او سابقهی افسردگی شدید داشته و اشاراتی که سایرین به این موضوع میکنند، این اعتراف را باورپذیر میکند. او شخصیتی آرام و تاحدود زیادی بیتفاوت دارد. این موضوع نیز بارها در نوع رفتار او با سایرین نمود پیدا میکند؛ سختگیرانهترین رفتارهای او نسبت به خودش هستند و تا حد امکان نسبت به سایرین بیتفاوت است، مگر آنکه در صحنههایی همچون تعمیر دوچرخه، نجات اسباببازی از بالای درخت، و یا صحبت با مارین از او درخواست شود و یا ضرورت ایجاب کند. لوسی دلیل انتخاب سمیر به جای احمد از سوی مارین را شباهت ظاهری آنها میداند؛ پس کارگردان و گریمور موظف به چهرهپردازی قانعکنندهای برای جلب موافقت مخاطب با این گفتهی لوسی هستند. اگر نه، مخاطب بلافاصله این گزاره و تمام احتمالات ناشی از آن را مردود دانسته و نهایتا آن را ساخته و پرداختهی ذهن دختر و زاییدهی علاقهای – فرویدی یا غیرفرویدی- از سوی لوسی، نسبت به معشوقهی پیشین مادرش میدانست. به عقیدهی نگارندهی حاضر، بخش زیادی از مقاومتی که در ذهن خواننده در مقابل احتمال فوق شکل میگیرد، مرهون گریمی است که منکر گزارهی «سمیر بدلی است از احمد» نمیباشد. تازه به شهرت رسیدگی، بیهویتی و منگی؟! استاد به درستی سمیر را منگ میداند، لوسی را شبهعاصی، و خانه را نیمهعربی-نیمه فرانسوی! در خانهی نیمهعربی-نیمه فرانسوی ما مدتی است یک عرب و یک فرانسوی با بچههایشان زندگی میکنند. چه هویتی به جز این برازندهی این خانه است؟ اتفاقا در این فیلم، نوع نگاه کلیشهجویانه و بیهویتی که مورد استقبال و تقلید مریدان قرار گرفته و در نتیجه شیوهی درست دکوپاژ انگاشته شده است را به چالش کشیده و ضروریات را عامل وجود عناصر میداند. در مورد لوسی و فواد، آنچه تحت عناوینی همچون شبهعصیان و ابزار جلب ترحم، مورد عتاب قرار گرفته است، بازتاب واقعگرایانهای است از شرایطی که این افراد را درگیر خود کرده است. فواد در این معادلات تاثیرگذار است و به عنوان پسربچهای دبستانی، منافعی دارد و استراتژیهایی برای تامین آن منافع. لوسی اما در سن بلوغ است و نوع تاثیرگذاری او در این معادلات، طبیعتی پویاتر دارد. با درنظر گرفتن نگرانیها، تعصبات و حساسیتهایی که لوسی با آنها درگیر است و این درگیری را به وضوح میتوان در رفتار او در داستان و (احتمالا برخلاف نظر دوست منتقدمان) در بازی او نیز مشاهده کرد، میتوان به او حق داد که خواهان مشارکت بیشتری در تصمیمهای آتی خانوادهاش باشد؛ نه اینکه وقتی احمد از مارین میخواهد قبل از هر تصمیمی رضایت لوسی را جلب کند، او با بیشرمی از نهایی بودن تصمیم سراسر احساسیاش در مورد ازدواج خبر بدهد. برای انتقال پیامی به خصوص، گاه میتوان معکوس آن پیام را به قضاوت گذاشت، و این عمل احتمالا راهکار موثرتری نیز خواهد بود. میتوان صفت نوکیسهگی و تازه به شهرت رسیدگی که آقای فراستی به بژو نسبت دادهاند را در زمرهی همان مواردی که برای حفظ شان این نوشته باید از آنها چشمپوشی کرد، قرار داد؛ اما «اوراکت بودن» بژو در این فیلم (هرچند بعید به نظر میرسد اتهام مطرح شده از سوی ایشان صرفا محدود به همین فیلم بوده باشد)، از معدود گزارههای مرتبط با تکنیک بازیگری است که ایشان در یادداشت خود به آن پرداختهاند و به لحاظ ساختاری میتوان آن را محل مباحثه دانست که متاسفانه، در رفتاری خلاف عرف نقدنویسی، برای این اتهام ادلهی کافی و حتی ناکافی ارائه نشده است؛ بازیگر مورد انتقاد ما در نقش فردی احساسی و اوراکت (در معنایی به جز مفهوم تخصصی) قرار گرفته است که دو ازدواج ناموفق داشته و شوهر دوماش بدون هیچ توضیحی او را ترک کرده است. سرپرستی دو دختر بر عهدهی او بوده و به دلایلی که در فیلم شرح داده شده است، امیدش به دستیابی به آرامشی که، درست یا غلط، در گرو بودن با سمیر میبیند، به خطر افتاده است. از طرفی تلاش ناامیدانه و توام با ظرافتهای زنانهای که برای بازگرداندن احمد، مرد ایدهآلی که با توجه به تواناییهایش، وجودش در خانه ضروری به نظر میرسد، انجام میدهد نیز، آیندهی چندان روشنی ندارد. احمد مرددتر از آن است که بتواند تاثیر قابل توجهی در این فرآیند بگذارد و سمیر، فاقد نجابت و منطق احمد است؛ میبینیم که کاراکترهای به شدت واقعگرای موجود در این فیلم، هر یک با خلاهایی همراه بوده و اتفاقا همین خلاهاست که آنها را باورپذیر کرده و همذاتپنداری با آنها را امکانپذیر نموده است. احمد باید هم پس از چهار سال شهامت اقرار به آنچه او را وادار به ترک مارین کرده است را بیابد، و مارین نباید هم به او اجازهی توضیح دادن این موضوع را بدهد. به همین صورت، تردید مارین در گفتن حقایق در مورد نعیمه و مادر فواد، از ضروریات رفتاری این کاراکتر است، همانطور که فریادهای او به بهانههای مختلف ناشی از خشم توام با استیصال او نسبت به احمد، سمیر و تا حد زیادی نسبت به خودکشی همسر سمیر است. میتوان این موارد را تا حد زیادی به نوع بازی بژو نیز تعمیم داد، ولی نکته اینجاست که اگر این نوع بازی با بازیهای کنترل شده و تصنعی نمونههای بیشمار وطنی و غیروطنی جایگزین شود، ساختار فیلم از هم پاشیده و به لحاظ فرمیک نمیتوان توجیهی برای این وصلهی ناجور ارائه داد. پایانبندی؟! چه پایانبندی دیگری برای یک فیلم اجتماعی که تا این حد واقعگراست میتوان ارائه داد؟ هم سمیر و هم بیننده میداند که سمیر، یک بار برای همیشه هم که شده به دنبال کنده شدن از گذشتهای است که خود را در وقوع آن مقصر میداند. او برای جبران گذشته به فرصتی نیاز دارد که به این سادگیها در اختیارش قرار نمیگیرد. او در درستی رابطهاش با مارین تردید کرده و به دنبال راهی برای بازگرداندن مادر فرزندش است. او تمام تلاش خود را برای رهایی از این برزخ انجام میدهد، اما اینجا دنیای دوستداشتنی آندره برتون نیست که شاهزاده خانم با بوسهای بیدار شود. اینجا دنیای واقعی است و طعم گسی که در هنگام خروج از سالن سینما به دهان تماشاچی میماند گواه همین ادعاست. نگارنده صحبت از پایانِ باز برای یکی از بزرگان به حق یا به ناحق در زمینهی نقد فیلم در کشور را بیحرمتی به مخاطب اصلیاش دانسته و به خود اجازهی ورود به چنین بحثی را نمیدهد. اما وقتی میشنود که به فرمان خالق اثر است که سمیر معجزهوار به سراغ همسر اولش رفته است، ناگزیر به دنبال راهی برای پنهان کردن شگفتی خود خواهد بود از اینکه چطور میتوان چنین ایرادی را وارد دانست و پیشنهاد تماشای دوباره و چندبارهی فیلم را به ذهن راه نداد؟ سمیر لجبازی و غرور ابتدایی خود را از دست داده و با توجه به شرایطی که او را به استیصال و پشیمانی کشانده است، باید هم از دست داده باشد. او باید برای راضی نگاه داشتن وجدان خودش هم که شده، آزمایش بویایی را شخصا انجام دهد. کاراکتر سمیر وقتی میتوانست متهم به تخت بودن شود که ماجرا برای او صرفا به منزلهی شیطنتی بیپایان و بیفایده باشد؛ اما اینطور نیست و میدانیم که کاراکتر سمیر میتواند به هر ایرادی متهم شود به جز تخت بودن و این چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن چشم پوشید. ارادتمند م. عمران مردادماه 92
پاسخ
احساس وجد میکنم. احسنت.
پاسخ
نقد بسیار کامل ودرستی ازشماممنونم
قبل از فیلم فکر می کردم نقد شما باید یک طرفه باشه ولی بعد از مشاهده فیلم متوجه شدم که واقعا نکات دقیق و قابل توجهی رو تو ضد یاداشت هاتون متذکر شدین واقعا خسته نباشید بهتون می گم
البته کار اقای فرهادی هم به نظر خودم کار انچنان بدی نبود و اگر شاید با چند صاحب فکر در بخش فیلم نامه مشورت می کرد کار به اینجا کشیده نمی شه موفق باشی رییس!ما دوستت داریم.اصلا زیر بار این فیلم های ابکی بی هویت نروید. به نظر من که هیچکس نمیتونه مثل شما با صراحت واختصار ودقت یه فیلم رو بررسی کنه. دوستان چون میدونن حرف شما به حق وکاملا علمی خودشون رو به در ودیوار میکوبن .اگر منطق شما ازلحاظ نقد فیلم درست نبود وبه قول خودشون اهمیتی نداشت وغیر علمی واحساسیه دیگه دلیلی نداشت این همه خودزنی بکنن وخودشون روبه دیوار بزنن. منتظر نقدکامل فیلم هستیم استاد باتشکر وسپاس فراوان شما.
پاسخ
امیدوارم یک روزی باشه که عوض توهین و ایراد گیری و ترور شخصیت فوق العاده ایرادهای نقادانه صحیح در عین احترام وجود داشته باشد.نه چیزی که من خواننده با خوندن آن نسبت به تمام نقدها بدبین شوم.
پاسخ
تو فیلم دنبال برج ایفل می گشتی آقای فراستی؟
آقای فراستی منتقد بدی است و ناچیز. بدتر از حتی اولین منتقدهای فرهادی. فراستی، عقب مانده است و اگزوتیک؛ بی ساختار، طولانی و ملال اور و وراج.
فراستی نه بحرانی دارد و مسئله ای و نه هویتی. فراستی ما امر برش مشتبه شده و توهم جهانی شدن زده... سلام
كلا ساز مخالف ميزني آقاي فراستي فقط هيچكاك و ده نمكي ديگه؟؟ آقا ميگم تو كه انقدر شاخ بلدي اگزوتيك رو فقط تو ايران فكر كنم معنيش رو خودت بدوني چرا يه فيلم نميسازي بري جشنواره رو درو كني ما هم بهت افتخار كني؟؟؟ به نظر بنده كه هيچ ربطي به نيمه شب در پاري نداشت گرچه از جدايي در جايگاه پايين تري قرار مي گرفت اما خوب هنوز سبك فيلم هاي فرهادي توش رعايت شده بود در آخر خوشحال ميشيم فيلمي به كارگرداني -نويسندگي شما ببينيم.....
پاسخ
خاله زنک بازی عوام وقتی به قشر به اصطلاح روشن فکر می رسه اسمش به نقد، تحلیل، ضد یادداشت و سایر اسامی پر طمطراق تغییر پیدا می کنه تا منطقی جلوه داده بشه. "آن زن بیمار انگشتش را فشار داد." "آن مرد ریشوی ایرانی" "او فرانسوی را بد صحبت می کند." "فیلمساز نوستالژی جایزه دارد."
این نوشتار فقط یک محمل گستاخانه است نه بیشتر. آقای فراستی عزیز، با توجه به تریبون هایی که در اختیار دارید کمی دیدگاه cynical خودتون رو کنار بگذارید و منصفانه تر به "نقد" بنشینید.
پاسخ
خیلی متنات باحاله یعنی اگه متنای طنز شهرام شکیبا رو هم میخوندم اینقدر نمی خندیدم
پاسخ
جدا از آن که خیلی ها از لحن استاد فراستی در نقدها و نوشته هاشون ناراضی هستند ، نظر ایشون رو در بسیاری از موارد بخصوص تعریف سینمای کلالسیک نه تنها درست بلکه مرجع میدونم ، جدا از بحث سینمای کلاسیک در مورد فیلم گذشته باید بگم به نظر من استاد فراستی نقدی در ادامه ی نقد جدایی نوشتن همون بحث همیشگی فیلمنامه کلی گویی ها و اینکه در کارای آقای فرهای شخصیت ها شخصیت پردازی نمیشن و به صورت تیپ باقی میمونن ، باید بگم با این نوع نقد در ایران ما به جایی نمیرسیم آقای فرهادی هرچند خوب یا بد سینمای مارو به دیگر کشورها معرفی کردن و قابل احترام هستن ، برای بسیاری از مردم هنوز جا نیفتاده که منتقد فیلم رو نقد میکنه نه شخص گارگردان و عوامل فیلمو ، با اینکه در خیلی از موارد نظر استاد رو کاملا درست میدونم ولی به نظر من نقد وقتی تاثیر گذار میشه که کارگردان و منتقد در مواردی باهم به نتیجه درست برسن و به نظر من استاد فراستی هرچقدر هم بدون نقص و زیبا نقد بنویسن با این "لحن" در این سینما و روی این گارگردان ها نمی تونن تاثیر گذار باشند .
پاسخ
مرگ بر امريکا آقاى فراستى... شما خودتو ناراحت نکن...حالت خرابه والااا
سلام.من هم با گفته های این ضد یادداشت موافقم. و فکر می کنم که نکاتی که آقای فراستی به آن اشاره کردن هرکدامشان را می توان با تحلیلی زودگذر به آن رسید. اما نکته ای که در نطفه فیلم گذشته می توان یافت نگاه پلیسی فیلمنامه نویس به عنوان یکروش برای نقل قصه است که از نظر من هم پرورش پیدا نکرده و خام و نپخت باقی می ماند.
پاسخ
نقد حقیرانه و سرشار از حسادت بود.
با سلام. فاصله ی دیدن فیلم گذشته با خواندن نقد جناب فراستی 4 ساعت و نیم بود.
نقد کاملاً درست بود . حفی باقی نمیگذارد. دیدنش وقت طلفی بود.
پاسخ
واقعا با خوندن این نقد به یاد طنز خنده بازار افتادم.... خندیدم... بسیار عالی بود. ... گرچه، خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است.
پاسخ
خوب بود، جای شما در هفت واقعا خالی است. دیگر آن شور زمان شما را ندارد. متشکرم.
به قول خنده بازار : منتقد همیشه مخالف
دمت گرم سفارتی .... چی ببخشید..... فراستی.
پاسخ
چرا اینقدر عصبانی آقای فراستی؟ تصور این که فقط شما درست میاندیشید بدترین ضربه به نقد شماست
پاسخ
برخلاف همیشه این نقد خیلی خوب بود و هرچه زمان میگذرد این فیلم ضعف خودش رو بیشتر نشون میده
پاسخ
واقعا براتون متاسفم آقای فراستی
به راستی که منتقد ها نویسده های شکست خورده ای هستند همچون شما شما منو یاد دکتر مهدی حمیدی شیرازی می اندازید
منتقد ادبی که شمشیر تیزش حتی به شیخ عطار هم رحم نمی کرد البته درباره این فیلم با شما موافقم استاد نقدتون حرف نداره.عاشق نقدتونم چون حقیقته.به گل خودمون حرف حق تلخه دیدن جدایی بسمون بود با اون گندی که باالا آورده بو و به ملت ما توهین کرد برای اسکار انتخاب شد. حا لا گذشته واسه اسکار انتخاب شده.درسته اسکار یا دیگر فستیوالهای غربی برای ما متر نیست اما ابرو داری که میشه کرد.واقعا تو کشورمون کارشناس سینمایی وجود نداره؟همشون واسه منافشون کار میکنن یا کار بلدهام بیرونن. گذشته فیلمی پاشیده بود .البته به سبک فرهادی
اوینی هنوز زنده است من و شما رو خواب غفلت برده.
خیلی ناشی و بیسوادیم که بخوایم در مورد شهید اوینی صحبت کنیم و نقدش کنیم .خوشبختانه اینجا جای اضحار نظر ما عوامه نه اساتید فن هرچند سینمای به زوال رفته ما به اندازه انگشتان دست هم اساتید فن را ندارد.
پاسخ
سرگیجه اثر هیچکاک در سالی که ساخته شد براش هیچ گونه جایزه و ارزشی قائل نشدن حتی تو گیشه هم موفق نبوود ولی امسال تو نظر سنجی نشریه معتبر بریتانیایی سایت اند ساند که هر۱۰سال بهترینهای تاریخ سینمای جهان رو با نظرسنجی از اساتید بزرگ دانشگاه ها ومنتقدین بزرگ جهان انجام می ده در رتبه نخست وبالاتر از همشهری کین قرارداد تازه مگه همین امسال نبود که باو جود فیلمهای نسبتا خوب فیلم بسیار ضعیف آرگو بهترین فیلم شد زیاد نباید اسکار رو جدی گرفت سیاست زده است
راستش رو بگم نمیدونم ضد یادداشت چیه...میخوام در مورد سکانس پایانی فیلم بگم اینکه اگه دقت کنید به صورت زن سابق سمیر، از چشمهاش اشک میریزه. بنده تو سینما متوجه این موضوع نشدم ولی تو نسخه خانگی - حالا بر حسب کیفیت بالاتر - متوجه شدم. خودتون هم برید نگاه کنید بد نیست.
در مورد کل ماجرا بگم که حالا این ضد یادداشت و اکسپورتهای دیگه از آقای فراستی آبلیموی تلخ قرض ورزی رو با فالوده شیرازیشون قاطی میکنن هم در نوع خودش جالبه. آخر کلامم اینه دز خلوص این خروجی و خروجی های نظیر پایین هست. کریستف والتز تو فیلم حرامزاده های بی آبرو از تارنتینو یه دیالوگ خوب میگه. اوایل فیلم میگه زمانی که داری شیر میخوری اگه از کنارت موش رد شه و تو نه صدای اونو بشنوی نه اونو ببینی، طعم شیر بد جلوه میکنه. این ضد یادداشت یک شتاب زدگی داشت که شدتش زمانی زیاد شد که ایده "مخدری" تو یادداشت ضد گونه شروع به حک شدن کرد. برسیم به ضعف فیلم "گذشته" که انقدر پیچیده است که مدتها طول میکشه تا بشه بهش پی برد. ولی خب همین هم شاید، شاید، شاید قدرت یک فیلمساز رو نشون بده که حداقل میشه به اینش امیدوار بود. بنده برام مهم نیست که فرهادی ایرانی هست و میره اسکار میگیره و فلانی آمریکائیه و اسکار میگیره. برام مهم هست که یک فیلم حرفی که برای گفتن داره رو با کلمات درستش بیان کنه. شما اسم بنده رو صدا بزنی "مایلود" و بگی خلاقیت، پست مدرن، ذهن آزاد و اینا شدیداً قابل قبول نیست. حرفم اینه که "گذشته"، "جدائی" نه از روی علم ساخته شدن، نه از روی حس. مسئله ای که به دل خیلی از افراد، خانواده ها، جوامع، و دنیا میشینه. دربند هیچ بودن... واقعا آقای فرهادی همه را به سخره گرفته! شاید هم خودش را!
فیلم به گفته ی شما هیچ هویتی نداشت. از ایرانی بودن فقط قرمه سبزیش را نشان می داد! آنجایی که هنگام بغل و بوسه ی احمد و لوسی دوربین را از روی آنها چرخاند آخر توهین به شعور مخاطب ایرانی بود!!! نفرت از کلمات این "نقد" می چکه، ای مسعود فراستی!
گذشته فیلم خوبی نبود، شکی در این نیست ولی این چیزی که نوشتی هم نقد نیست، تسویه حسابه بیشتر. فرانسه حرف زدن مصفا خیلی بد بود؟ از یه ایرانی انتظار داری فرانسه رو مثل شما که بچه ناف پاریسی حرف بزنه؟! درود بر فراستی بهترین منتقد ایران که معنای واقعی نقد را در قلمش آشکار ساخت
انصافا بعد از رفتن آقای فراستی از برنامه هفت، قسمت نقد فیلم این برنامه بیشتر شبیه یه برنامه کمدی شده دو منتقد رو میارن یا فیلم رو تعریف می کنن یا ازش تعریف می کنن اگه هم وقت بشه یه کم نقد می کنن خدا کنه آقای فراستی برگرده هفت سلام ..
شما ادعای اسلام و فرهنگ دارید ولی با این لحن نقد میکنید ؟ من با نقد شما مخالفم چون نقد نیست ! تخریبه !!! کاملا دارید فریاد میزنید که من با اصغر فرهادی مشکل شخصی دارم . چرا ؟ یعنی شما یک نفر به اندازه ی هزاران نفری که تصمیم به تقدیر از فرهادی گرفتن و یا میلوین ها آدمی که طرفدار فرهادی و کاراش هستن میدونید ؟ آیا اجازه نمیدید که نقد های شما رو به عنوان تخریب شخصیت فرهادی و آثار اون نامگذاری کنیم ؟ آیا اجازه نمیدید که نقد شما رو غرض شخصی با فرهادی بدونیم ؟ شما خارج از بحث های هنری ، خیلی بی ادبانه نقد میکنید . به خصوص کارهای فرهادی رو .!!! عرب منگ ؟ ریشوی منفعل ؟ آین از دایره ی ادب خارجه جناب مسعود . لطفا منتطقی باشید . یا علی مدد ... من هم با استاد فراستي موافقم يك فرد وقتي فيلم هاي بزرگان سينما مانند هيچكاك جان فورد برگمان كازان كاپرا ژان رنوار برسون كروساوا دسيكا فليني وايلر وايلدر ملويل و ... را نگاه كند وسپس فيلم هاي اصغر فرهادي را نگاه كند به اين نتيجه مي رسد كه حتي نام فيلم هم بر روي آثار فرهادي نمي توان گذاشت اكثر فيلم هاي معاثر اين گونه اند سينما دارد به كجا ميرود
از اوضاع نقدهای اقای فراستی معلومه که ایشوم منتقده حکومتی و نظام مقدس هستند و برای دوستانی متاسفم که رای بر تمجید از این سری خوزعبلات به اسمه نقد مبرند . خوب یا بد بودن کار هر کس را امار و موفقیت در محافل بین المللی نشان میدهد...
آقای فراستی با این که فرهادی فیلم ساز خوبی نیست حسادت به فرهادی در تمام آثار شما دیده می شود.
فرهادی بدون شک یک استعداد خوبیه تو فیلم سازی متاسفانه تو این مملکت بجای اینکه استعدادها تقویت و پشتیبانی بشن مدام تو سرشون می خوره
مسعود بابا به قدر کافی مشهور شدی دیگه نیاز به ادامه ی این نقدهای چندش آورت نیست یک تصویر بهتری از خودت ارائه بده
پاسخ
خوب بود
پاسخ
وقتی مطالعه و تفکر زیاد بشه به جایی میرسی که دیگه راحت راضی نمیشی و هر چیزی رو راحت در دایره دوست داشته هات قرار نمیدی حتی اگه فیلم های کوبریک باشه اونوقت حتی لازم نیست همه چیز رو در مورد اون فیلم بدونی چون در اول راه دچار حس بدی نسبت به اون فیلم و موضوع میشی که حتی دیدن 5 دقیقه اول اون هم برات غیر قابل تحمل میشه فکر میکنم آقای فراستی به این نقطه رسیده باشن که بدونن بعضی از فیلم ها حتی تبلیغاتشون هم آدم رو به یه جمع بندی نسبی در مورد اون فیلم میرسونه و فقط کافیه 5 دقیقه از اون روببینی که با یه کلمه مزخرف به دیدن اون فیلم پایان میدی و وقتی کسی ازت میپرسه فیلم چطور بود میگی افتضاح! که این میشه واکنش حسی اون شخص به فیلم نه توهین به شخصیت فیلمسازش و حتی وقتی شخصو نقد میکنی در حقیقت داری اون فیلمو نقد میکنی باور کنین هیچ کدام از حرفای استاد از سر عقده یا حسادت نیست بلکه ایشون از حسی میگن که پنهان کردنش در حقیقت خیانت و توهین ب خودشونو امیدوارم ما جوونا اینقدر زود واکنش ندیم استاد که به شخصیت آقای فرهادی توهین نکردند بلکه به اندیشه ایشون نقد کردند منم قبول دارم که استاد زبون تندی دارند اما باور کنید گریه های بعد از نقدشون کار ترکه های معلمو میکنه فقط کافیه کمی صبور و منطقی باشیم درست کاری که در مقابل پدر سالاران باید انجام داد.
پاسخ
فیلم را دیدم اصلا جالب نبود
بازی با مخاطب طولانی و ملال آور باز هم مثل فیلم های قبلیش ساختار فیلم بر اساس دروغ کاراکترها میچرخه نه درام با آقای فراستی هم کانلا موافقم کاشکی اول نقد رو میخوندم گذشته یک فیلم نیمه معمولی است به نظر من فیلمسازی که برای جشنواره فیلم می سازد می سازد تا جایزه درو کند اسمش را نمی توان فیلمساز گذاشت. کیارستمی هم همین جور است فیلم می سازد تا در جشنواره برایش هورا بکشند و جایزه درو کند جشنواره همه شان سلیقه ای است. ممنون از یادداشت منصفانه آقای فراستی.
با عرض سلام
فراستی عزیز گویا هنوز در این فکری که ضد جریان بودن فضیلت است؟به جای این خرده یاداشت هااو استفاده از کلماتی مثل ابتر در نیومده فیلم بدی هست شروع کن به مطالعه و درک و تحلیل فیلم شاید عمرمان قد داد و بالاخره نقدی از شما بخوانیم برای این کار چند جلسه سر کلاسهاس سعید عقیقی میتواند راه گشا باشد,تحلیل فیلم این نیست ,اگر کمکی بود ما هم در خدمتیم آرش زرین پور .دانشگاه سوره
پاسخ
آقای فراستی همیشه مساله داشتن را خیلی مهم میدانند. اما جالب اینجاست در فیلم هایی که ایشان خوب میدانند هر چه میگردیم مساله ای نمیبینم مثل فیلم trouble with haryy هیچکاک که در بهترین حالت فیلمی سرگرم کننده است ولی فیلمی مثل راشامون میشود بی مساله.
پاسخ
سلام به استاد و به همه.تا به حال فیلمنمایی {چون فیلمی ندیدم} به این مزخرفی و منفعلی و زواردررفته ای ندیده بودم.من این فیلم را بعد از خواندن نقد شما دیدم.چرا که تا قبل از نقد شما اصلا مهم نبود.اما کاش اصلا نمی دیدم.دیگه اینکه نشد فیلم.دمت گرم داداش مسعود ، ولی موندم که چرا هیچ منتقد با سواد دیگری {مخصوصا هم دوره ای های خودت} اینگونه عیبهای فاحش و سیاه بازی های جشنواره ای را نمی بیند.واقعا وجود نداره؟یا که این جماعت ، کور تشریف دارن؟؟؟ آخه چرا همه ما ایرانی های با شخصیت {شوخی کردم} در برابر عمل غربی ها ، سر خم می کنیم.ها چرا واقعا؟
پاسخ
با سلام
آقای فراستی تنها منتقد سینما در جهان هستند که همشهری کین را مزخرف و اخراجیها را فیلم می دانند. خدایا یعنی سایر کارشناسان ماه هم همینطور هستند؟ |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
All Rights Reserved by MassoudFarassati.com 2012 | info@massoudfarassati.com |