|
|||||
|
||||||
با سلام
استاد اگرچه خیلی دیر ولی بالاخره وبسایت شما به وجود آمد که جای بسی خوشحالی حداقل برای من دارد من از طرفداران پر و پا قرص نقدهای شما هستم.امیدوارم به فکر علاقه مندانتون بیشتر از گذشته باشید،وسایت رو به روز ادامه بدین.
فراستی از جایزه های فرهادی ناراخته
پاسخ
جناب فراستی دست مریزاد محشر بود زنده باد سینما و اسطوره هایش.
ممنون
پاسخ
خلاصه متن فوق.......سینما=هیجکاک
بنظرم اندیشه و همینطور سلیقه آفای فراستی کم کم دیگه قدیمی شده و انگار ایشان کاملا ًدر دهه 30 سال های 1900 میلادی سیر میکنند جایی که آثار و نوآوری های هیچکاک فوق العاده جلوه و یکه تازی میکرد ... از طرفی جناب فراستی کارگردانان مستعد امروزی مانند الخاندرو اینیاریتو را آدم کوتوله خطاب میکنند! رئیس جان سلیقه کهنه هیچکاکی که برای ما امروزی ها هیجان و جذابیت چندانی ندارد.. میگن هیچکاک کارگردان بزرگی بوده چون نوآوری ها و خلاقیتهایی رو در اون زمان که چندان سینما پیشرفته نبوده به خرج داده و موجب پیشرفت سینما شده و ما هم این را قبول میکنیم ... ولی این دلیل نمیشه که به آثار خسته کننده و به حساب راز آلودِ آن زمانی علاقه نشان دهیم ... میگن فیلم روانی ترسناک هست!! باور کنید حین تماشای فیلم تنها چیزی که به سراغمان نیامد حس ترس بود! حال سینمای امروز فیلمی مثل "کشتار با اره برقی در تگزاس" را بر اساس یک داستان واقعی ساخته که به جد لحظه لحظه اش ترسناک و هیجان انگیز است... در آخر کل حرفم این هست که سینما در دوران دیروز خلاصه نمیشه و فقط افرادی مثل هیچکاک جرقه های استارت رو به جلوی سینما بودند و امروز کارگردان هایی مثل لارس فون تریر و نوری بیگله جیلان و اینیاریتو و گسپار نوئ و ... را داریم که علاوه بر پرمعنا و مفهوم بودن آثارشان از جذابیت های بصری نیز برخوردارند و ما را تا ساعت ها به فکر فرو میبرند.
آثار کلاسیک هرگز کهنه و قدیمی نمی شوند در هیچ رشته ای نه در هنرهای تجسمی مثل نقاشی و معماری ومجسمه سازی و نه در ادبیات. بلکه این آثار به دلیل استفاده از عناصر زیبایی شناسی محکم و استوار تا ابد زندگی می کنند. کهنه بودن دلیل منطقی برای بی اثری اثر هنری نیست.همونطور که نو بودن دلیلی برای اثرگذاری مطلوب نیست .اره منم با حرف خانم اتوسا موافقم بریم تو کلاسیک ولی مسئله اینه اگه رفتیم توش موندیم و مثل اب راکد گند زدیم بعد چه پیشنهادی میدن؟.سینما باید سریع پیشرفت کنه حالا مسئله ی نقد استاد(در مورد هیچکاک استاد ترس واضطراب) میاد وسط ما باید نسبت به مدرنیسم بترسیم نسبت به بد بختیهایی که مارو گرفته چون برای بد بود کافی خوب نبود وگزینه ها برای خوب نبودن بسیار است پس به نظر من اینجاست که باید ترس بیاد وسط تا ما یه کاری بکنیم مسلما ترس از یه نفر بهتر از ترس از کل پدیده هاس پس بهتره از خدا بترسیم اینجاست که باید یک فیلمساز مذهبی ساخته شود(مذهب به این تعریف که بتواند انسان را از خدا بترساند ودر ضمن روشی نیز پیش روی او به قالب ومدیوم سینما بگذارد) تا ما نهایتا او را استاد ترس از خدا بدانیم ولی فقط خود خدا میدونه که چطوری این ترس رو بیاریم تو سینما با این هویت وفلسفه ی اشکارگراییش.خیلی کار سختیه.دوستان پیشنهادی ندارن؟ برای این که با گذشت سالها از تولد سینما تا به امروز همچنان فیلم های کلاسیک در صدر انتخاب منتقدانند و واین نشان اصالت ان هاست فارغ از ان سینمای کلاسیک پایه ی تمامی جریان های موج نو یا مدرن و پسا مدرن در سینما است و متاسفانه اکثر فیلمسازان امروزی فارغ از توجه به قواعد پایه دست به ساخت فیلمهایی از جنس جریان های نو ظهور میزنند که البته این قاعده هم کلی نیست ومن به شخصه بسیاری از فیلم های جدید برایم ستایش برانگیز است وبسیاری از فیلم های کلاسیک مزخرف اما اکثریت معیار است.اقای ارسلان هم بیجهت نگران اند اگر به طور افراطی در دنیای کلاسیک غرق نشیم اتفاقی نمی افته فقط روحیه مان جانی دوباره میگیرد...
چه كسي گفته كه بايد مردم را از خدا ترساند دين آمده تا انسان را از عمل بد خودش آگاه كند كه چه ضرري به خودش يا ديگران مي رساند. اتفاقاً ديندار واقعي بيشتر از آنكه از خدا بترسد به او عشق مي ورزد و در مسير عشق به او خلق و موجودات را هم دوست خواهد داشت. راه بسوي حق از خلق مي گذرد.اميد به اينكه كسي هميشه و در همه حال هست كه بتواني به او پناه ببري و در هر حالتي تو را مي پذيرد بزرگترين عامل آرامش و ضد افسردگي و پوچ گرايي است.نشاندادن چهره غضبناك از خداوند هيچ كمكي به مردم نمي كند بلكه آنها را نااميد مي كند و بسوي تباهي سوق مي دهد. اين بزرگترين اشتباه دينداران است. خانم اتوسا الان نظرتون کامل شد ومن هم باهاش موافقم .اقا یا خانم حاجیان من هم با شما موافقم با این تفاوت که اول باید از راه عشق رفت ولی شما همونطور که میدونید عشاق حقیقی همیشه تعدادشون خیلی کمه تازه فرض میکنیم که عاشقان شجاع اند اما همین عشاق نمیترسند از این که خدا با هاشون قهر کنه.همونطور که اطلاع دارین و مذهب ما به ما میگه که ترس از خدا مراتب داره .ترس از جهنم وترس از قهر خدا وخشوع و... ترس پدیده ای که هست ونمیشه انکارش کرد عشق قوی تره ولی بالاخره ترس هم هست وباید ازش استفاده کرد ترسه واضطراب برای یک موضوع حواس انسانو بیشتر جمع میکنه هرچند من خودم عشقو بیشتر ترجیح میدم ولی تنها راه نیست.ببخشید این کلمات اینقدر اعصاب منو خراب میکنن که شاید من برای بیان منظورم خیلی باید یگم به بزرگی خودتون ببخشید .منظور من اینه که دوربین هویتی پیدا کنه که ما حس کنیم وقتی جلوی دوربینیم جلوی خدا وایسادیم ورفتار واخلاقمون رو با توجه به خواست خدا تنظیم کنیم حال ما اگر به دوربینمون چنین هویتی دادیم که توی دینمون بهش میگن تقوا اگه یه خورده رفتارمون خوب نباشه شما فرض کن پشت دوربین یا روی صندلی سینما به عنوان یه تماشاگر یا یه کارگردان خدا داره ما رو میبینه شما به عنوان یه بازیگر نمیترسی از اینکه تماشاچی صندلیشو رها کنه وبره یا کارگردان بگه من این بازیگرو دوست ندارم هرچقر شما اون فیلم وکارگردانو دوست داشته باشی ولی اون دیگه شما رو نخواد البته خدا خیلی بالاتر از این حرفاس ولی یه ذره نگاه کردن به خودم باعث میشه که کلی بترسم از این که نکنه یه روزی من همه ی عشقمو از دست بدم. ترس ازدست دادن خدا در همین حد باعث میشه انسان بیشتر به خدا فکر کنه وحرفای خدا رو توی زندگیش عملی کنه هر چند که ترس بدون امید هم فایده ای نداره وادمو وادار به کار خوب نمیکنه.پس به نظر من سینمایی که ما به سراغش باید بریم سینمای ترس وامیده وبهتر بگم فکر وامید انسان کافی برای ترسیدن فقط یه ذره فکر کنه تا ببینه خودش وهمه ی جهان چه اوضاعی دارند وقتی انسان با خودش توی کویر تنها میشه وبه اسمون نگاه میکنه عظمت جهان میترسونش که نکنه من کاری کنم که خالق این جهان منو فراموش کنه.میتونیم با همدیگه یجور دیگه به قضیه نگاه کنیم فرض کنید ما یه امتحان داریم همه ی ما برامون شب امتحان واسترس هاش پیش اومده ادم میخواد به استرسش پایان بده هر چی فکر میکنی وبه ساعت امتحان نزدیک تر میشه استرسش بیشتر میشه و فقط از یاد بردن زمان امتحان ویاد خدا بودن ادمو نجات میده حالا شما فرض کن میخوای یه امتحانی بدی که اونی که سوال طرح میکنه اونی که امتحان میگیره واونی که نمره میده وپاداش وجزا میده همشون یکین واون خداست میدونی چقدر مهربون میدونی چقدر کارش درسته ولی بالاخره ادم از اشتباهات خودش که میترسه مگر اینکه کسی نخواد امتحان بده از امتحان فرار کنه ویا فراموشش کنه. شرمنده ولی باید بگویم خاک بر سر آدمی که میگوید فیلم های تریلر امروزی خوبند، این فیلم ها حتی بد هم نیستند، حتی اصلا فیلم نیستند. خطاب به امیر حسین سلیمانی عرض کنم که اگر مادربزرگ شما میتونن فیلمهایی در حد آثار فون تریر و اینیاریتو بسازن پس چرا معطلین ؟ بجنبین که یه استعداد داره به هدر میره ، چرا که سینمای ایران لارس تریر و اینیاریتو که هیچ .. یه اد وود هم واسه دلخوشی نداره ! :)
یکی از معانی کلاسیک اصل و اساس هر چیزی ... ولی انگار برای بعضی معنی کهنگی سرف میده آدمی در هر دو تغییر میکنه... چیز جدیدی بهش اضافه میشه و برجسته میشه...
پاسخ
با سلام
جناب آقای فراستی، لطفاٌ یک نقد بر فیلم سر گیجه بنویسید تا بشه راحت تر به دنیای هیچکاک وارد شد و نقد بالا را بهتر و ملموس تر فهم کرد. راستش نه اینکه بخوام ساز مخالف بزنم ولی من هاکس رو بیشتر دوست دارم متنوع تر است در ژانری فیلم ساخته و باز هم به نظر من برای خودش مولف است نهشخصا به تئوری مولف اعتقاد ندارم ولی به تفکر فیلمنامه نویس کاملا اعتقاد دارم ..با همه اینها هیچکاک رو به خاطر پنجره عقبی دوست دارم که فیلم محبوب من در فیلمهاش است و به خاطر سرگیجه ازش بدم میاد فیلم مزخرفیه هنوز نمی دونم چه طور می شه آدم فیلم به اون خوبی رو با دو سه تا تصادف و یک پایان فاجعه خراب کنه پیدا کردن دختره اون هم به اون طریق غیر شهودی مسخره و تصادفی است و این چیزیه که نمی تونم قبولش کنم تصادف به نظر من هیچ نقشی در سینما که هیچ در هیچ هنری بازی نمی کنه و اینکه فکر کنیم برای تصادف برنامه ریزی شده فکری احمقانه تر از این رو در هیچ جای عالم هنر نمی تونم پیدا کنم شاید برای همین است که عموما با مدرن و پست مدرن مشکل دارم اینها اصل کاتارسیس رو زیر سوال می برن وبعد پایان فیلم است زنی سیاهپوش که بعد می فهمیم یک راهبه است باعث مرگ دختر می شود این جز در رابطه با ترس هیچکاک از نگره ظاهری مذهب هیچ توجیه دیگری پیدا نمی کند و با هیچ منطقی به کلیت فیلم وصل نمی شود ..راستش نمی دانم فیلمی با این زمینه شخصی چطور می تواند بهترین فیلم تاریخ سینما قلمداد شود ..
سلام استاد خسته نباشید امیدوارم همیشه موفق باشین من خیلای دست دارم با شما یه تماس تلفنی داشته باشم.من اهل شهرستان مرند هستم ومتاسفانه فعلا برام مقدور نیست شما از نزدیک ببینم به امید اینکه پیشنهادم رو قبول کنین اگر مایل بودین بیزحمت میشه برام جوابتون رو ایمیل بکنین تا شمارم رو بهتون برسونم تشکر . دوستدار نقد مهدی
سلام استاد خسته نباشید امیدوارم همیشه موفق باشین من خیلای دست دارم با شما یه تماس تلفنی داشته باشم.من اهل شهرستان مرند هستم ومتاسفانه فعلا برام مقدور نیست شما از نزدیک ببینم به امید اینکه پیشنهادم رو قبول کنین اگر مایل بودین بیزحمت میشه برام جوابتون رو ایمیل بکنین تا شمارم رو بهتون برسونم تشکر . دوستدار نقد مهدی
سینمای روشنفکری بوی تفاخر می ده و حال آدوم بهم می زنه . هیچکاک ساده بود و صحیح . من سالوادور دالی رو هم دوست دارم . تنها سورئالیست واقعی دنیا .
پاسخ
چاكرتيم اقاي فراستي
فیلم سرگیجه استاد مثل یک خواب می ماند. این که چرا فقط یک کارگردان پیدا شد که چنین داستانی را فیلم کرد حرف همه است. همین طور پنجره عقبی، همین طور روانی همین طور ربکا ..... اصولاً فیلم های سینمایی هر چی به جلو رفت اسیر ابزارها شد تا فکر و اندیشه ناب. فیلم های قبل از 1960 یک سبک دیگه ای بود شاید همان سینما بود. چند روز پیش فیلمی دیدم از استاد فریتز لانگ به نام M. باور اینکه دوربین و اندیشه ای که در پس این فیلم است به این شکل محکم و استوار است برایم جای سوال است؟
ممنون از استاد فراستی بابت یادآوری لحظات خوش فیلم استاد!
پاسخ
متشكرم
استاد با به شما افتخار میکنیم
افتتخار سینمای ایران و جهان هستید . همیشه ماندگار عاشقتم در جایی خاطره ای از هیچگاک خوندم که به ساخت فیلم های ترسناک معروفه و میگفت یک روز در جاده ای در حال رانندگی بودم که دیدم کشیشی دستش را گذاشته رو شونه ی پسر بچه ای و داره با اون حرف می زنه، و این هولناک ترین لحظه ای بود که تو عمرم دیده بودم... همون لحظه سرم را از ماشین بیرون اوردم و فریاد زدم: پسرم فرار کن و خود را نجات بده !!!! :)
به نظر شما این نوع تفکر شاید ضد دینی و آزاد اندیشانه نبوده که سینمای هیچکاک را شکل داده؟!!! همچون خود شما سلام که همین واقعا کفایت میکند.جناب استاد من شما را ستایش نمیکنم بلکه می پرستم.به واقع چه چیز می تواند واقعیت ها و حقایقی را که در مدیوم سینما گاه واقعا فقط شخص شخص شما قادر به تشخیص آن هستید را توصیف کند؟من در بشتر مواقع نقدها.نظرات و حتی گاهی سلیقه ی شما را ملاک انتخاب فیلم برای دیدن قرار می دهم.دیوانه وار شمارا ستایش کرده و دوست می دارم.
پاسخ
به نوشته بسیاری از سایت های معتبر خارجی هیچکاک احتمالا دارای نوعی اختلال روانی یا تفاوت عمیق اجتماعی با دیگران به نام asperger syndorm سندرم آسپرگر بوده است.
بی شک هیچکاک بهترین فیلمساز تاریخ سینماست و بزرگ ترین آن ها، هم از نظر هنری و هم از نظر وزنی!!!
سرگیجه، روانی و شمال از شمال غربی هیچکاک بی نظیرند در تاریخ سینما. کسانی که می گویند کشتار با اره برقی در تگزاس ترسناکه آدم های علاف و بیکاری هستند که این کشت و کشتار و وحشی بازی ها را ژانر ترسناک می خوانند. فیلم ترسناک فقط روانی و پرندگان. سلام ببخشید شاید نظرم متفاوت تر باشه ولی از دیدمن هیچکاک فقط برا سرگرمی فیلم میساخته در بعضی فیلمهاشم شعور مخاطب رو به بازی میگیره بهترین فیلمهاشم تازه میشه با فیلهای فردین خودمون مقایسه کرد با این تفاوت که فیلمهای فردین حامل پیام و معنا بود و لی فیلمهای هیچکاک فقط جنبه ی مخ کارگیری داره از دید من کارگردانهایی مثل دارابونت و کاپولا و کوبریک ، اسکور سیزی یا حتی سرجیو لیونه خیلی قویتر با معناتر و عمیقتر فیلم ساختن. فیلمهاش چیزی جز سرگرمی نیست فقط باید در جوتب این کامنت شما گفت "خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ من شما رو استاد خطاب نمیکنم اما همین قد که از روشنفکر نمایی بیزاری ازتون خوشم می اید واقعا امروزه ساده ترین افکار بارزش ترینشونن
ممنون وای فیلمه سرگیجه اولین باری که دیدمش دیوونم کرد واقعا سینمای جذابی داره هیچکاک خودشو کوروساوا و البته جان فورد
سلام...چقد خوبه از هیچکس بت نسازیم..فیلم شمال از شمال غربی هیچکاک افتضاح بود..شخصا اولین فیلمی که ازش دیدم همین بود بعد از این فیلم تا 4سال حس تهوع بهم دست میداد تا اسمشو میشنیدم ولی ای کاش اول روانی رو میدیدم یا پنجره پشتی....ولی در اسطوره بودنش شکی نیس
پاسخ
اساساً هیچ فیلم یا فیلمسازی را نمی توان مظهر سینما دانست، سینما از بطن تولد تا کنون از هر هنری دیگری پیشرو تر بوده مظهر کردن سینما در قالب یک فیلمسازی شوخی کردن با هنر هفتم است در حالت خوب یک فیلمسازی با ابزار سینما و فهم سینمایی اش و به کارگیری خلاقیت خوب و مناسب می تواند اثر سینمایی تولید کند و یا در بهترین حالت مانند هیچکاک میتواند نوآوری در سینما ایجاد کرد که در هنر پیشرو سینما یک عامل پیشرونده باشد که در عالی ترین جایگاه هیچکاک را به نسبت خلاقیت و نوآوری میشود یکی از اجزاء سینما جهان دانست اما با مظهر سینما کردن هیچکاک و به غلط خلاصه کردن سینما به یک فیلمسازی خود را از واقعیت دنیای عظیم سینما به بیرون پرت می کنیم.
با سلام آقای فراستی . نقدهای شما جذاب هستند و من از خواندن آن ها لذت می برم ولی بعضی از نقدهای شما نشان دهنده این است که شما به شدت برای خود الگو می سازید ، مثلا از بچگی به شما گفته اند ، آلفرد هیچکاک بهترین کارگردان تاریخ سینما است و این در ذهن شما مانده و هنوز که هنوزه با دیدن فیلم های این کارگردان بزرگ تحت تاثیر قرار می گیرید وگرنه زمانی که من فیلم های هیچکاک را نگاه می کنم حس بسیار پوچی بهم دست می دهد ، نه به خاطر این که فیلم ضعیف است نه بلکه به خاطر قدیمی بودن سبک هیچکاک هست و من فیلم های هیچکاک را فقط مناسب زمانه خود می بینم و نباید فراموش کرد . از نظر من فیلم هایی زیبا و دلچسب هستند که ساختاری چند لایه داشته باشند و دنیای خودشان را داشته باشند و بیننده با دیدن فیلم وارد تخیل کارگردان و یا نویسنده شود و ذهن خود را به حرکت وادار کند و صرفا فیلم را نبیند و بگذرد ، از دید من فیلم هایی مانند 120 روز در سودوم یا پدر خوانده یا ارباب حلقه ها فیلم های زیبا و شایسته ای ستایش هستند.
هیچکاک دارای سبک منحصر به خودش بوده و از این جهت قابل احترامه. اونهایی ک به کهنگی در سینما اشاره میکنن به این مسله توجه ندارن که اصول سینما و جنس سینما تغییر نمیکنه و فقط سلیقه ما در پذیرش یا رد یک فرم باعث میشه ین اختلاف دیدگاهها وجود داشته باشه.
پاسخ
آقای فراستی من همیشه دوست داشتم نظر شمارو درباره فیلم های پالپ فیکشن .لئون حرفه ای و خوب بد زشت و همچنین سریال بریکینگ بد بدانم. ممنون میشم اگه بهم بگید
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
All Rights Reserved by MassoudFarassati.com 2012 | info@massoudfarassati.com |